فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱ :: حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
حافظ (بیت ۱): ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
حکیم نزاری (بیت ۱): ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
شاعر این شعر طبق این مستند نزاری قهستانی است.
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:ماهی که قدش به سرو میماند راست - آیینه به دست و روی خود میآراست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست؟ - چندین حیرت در رهت ای دوست چراست؟
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:در مذهب عاشقان قراری دگر است - این باده عشق را قراری دگر است
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:هر صبح که جام عشق گیرم بر دست - سرمایه نیستی کنم در سر هست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:دیرست که خواجه مجددین از سر دست - ننوشت و نکرد یاد ما چیزی هست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:در دامن دوستان دانا زن دست - گر دانایی توان ز نادانی رست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:گویند که ای زمام دل داده ز دست - چونست که شوریده و مستی پیوست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست - شادی کن و غم مخور که دنیا سمرست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:گر هیچ هدایتی کند عزمی جست - داریم توکلی و تسلیمی سست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:دیدار به ما نمود و در پرده نشست - نگشاده ره وصال و در، بر ما بست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:در هر دوری عاشق و معشوقی هست - گویم حکم برفتست ز مبدای الست
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶:زمانه گرچه بسی بر سرم نهاد - کمند زلف تو باری دگر به دستم داد
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱:صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل - هین که باز از تُتُقِ غنچه برون آمد گل
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۹:ای دل آخر نشدی سیر ز محنت ای دل - به سرِ کویِ بلا بیش مکن سر منزل
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲:سرِ پیوند ندارد صنمِ مهر گسل - خود دلش داد که بر کند چنین از ما دل
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۴:ای دل از عمرِ گرانمایه چه داری حاصل - حاصلی نیست به جز هرزه درایی ای دل
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحبقَران، خواجه قوامالدین حَسَن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۷:آبِروی خود ببردم در میانِ انجمن - از چه از من راست بشنو از دلِ بیخویشتن
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۵:به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی - کجا روم که محال است عقل و سودایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۶:نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی - خدات خصم اگر بر دلم نبخشایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۸:برفت و برد دل و دینم آن بخارایی - به خیره چون کنم آوخ دریغ برنایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۴:اگر به گوشه چشم التفات فرمایی - به غمزه معجزِ انفاسِ روح بنمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۵:امید هست که روزی جمال بنمایی - اگر به خشم برفتی به صلح بازایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۲:برفتم از برت ای دیده را چو بینایی - شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۴:نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی - بدان امید که تشریف وصل فرمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۶:شب مفارقت و روز هجر و تنهایی - که را بود به چنین شب دل شکیبایی
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:احمد الله علی معدلة السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۸:جان برای تو که هم جانی و هم جانانی - سر فدای تو وگرنه من و سرگردانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۳:گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی - صورتِ حالِ من آن گه به حقیقت دانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۷:با تو رازیست مرا از دگران پنهانی - عاشقِ زار توام ماهرخا تا دانی
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۹:مرا چه واقعه افتاد گر نمیدانی - برو بخوان زِ مقاماتِ پیر صنعانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۲:وداع کردم و رفتم به صد پریشانی - ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۷:هَلاک میکندم غصه ی پشیمانی - به دست خود که کند با خود این به نادانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۴:اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی - عجب ز صورتِ احوالِ ما فرو مانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو دادهای ما را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:به سرنمی شود از روی شاهدان ما را - نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:چنان به روی خود آشفته کرده ای ما را - که گل بنانِ چمن بلبلانِ شیدا را
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵:دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا - تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:به ملازمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟ - که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸:چو به ترک تاز بردی دل مستمند ما را - به کمینه بندهٔ خود به از این نگر خدا را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹:نه کسی که باز پرسد ز فراق یار ما را - نه غمی که می توان گفت به هر کس آشکارا
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:ساقیا برخیز و دَردِه جام را - خاک بر سر کن غمِ ایّام را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:عشق پیدا می کند تنها مرا - یار بر در می زند عذرا مرا
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:رونق عهد شباب است دگر بُستان را - میرسد مژدهٔ گل بلبل خوشالحان را
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸:می بیارید و به می تازه کنید ایمان را - غم جنّات و جهنم نبود رندان را
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:خیز ای غلام باده درافکن به جام ما - کز وصل توست گردش گردون غلام ما
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:میدمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:خوش بود بر طلوع صبح شراب - زود بشتاب ساقیا بشتاب
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:راحت روح شاهدست و شراب - فرح استماع چنگ و رباب
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست - می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:از دلم هیچ خبر نیست ندانم که کجاست - هر کجا هست چه آید ز چنان دل که مراست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:دل ببردی و قیامت ز وجودم برخاست - دل بری دل ندهی باز چنین ناید راست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳:آه مِن حُبّکَ مِن حُبّکَ آه این چه قضاست - بَلَغ السیل چه تدبیر کنم این چه بلاست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:شاد باش ای دل دیوانه که دلبر با ماست - چه خطر گر همه عالم به خصومت برخاست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:می بیارید که می داروی درد حکماست - مکشیدش که نیاید مدهیدش که نخواست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست - گفت با ما منشین، کز تو سلامت برخاست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست - فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلفآشفته و خِویکرده و خندانلب و مست - پیرهنچاک و غزلخوان و صُراحی در دست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:پیر ما نعره زنان کوزه ی دردی در دست - روز آدینه به بازار درآمد سرمست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲:هرکه در حلقۀ عشّاقِ قلندر ننشست - رختِ ایّامِ خود از کویِ ملامت بربست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:چه کنم با دلِ شوریدهٔ دیوانهٔ مست - که دگر باره سرآسیمه شد و رفت از دست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷:سرِ آن دارم و در خاطرم این رغبت هست - توبه برهم زدن و باده گرفتن بر دست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷:گر از خیال مرا با تو دوش صورت بست - که در مقام وفا با منت نفاقی هست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:به روزگار شبی گر دهد وصالم دست - خروس بانگ برارد سبک نباید جست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰:فراق یار گرامی عجیب دشوارست - علی الخصوص کسی را که دل گرفتارست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹:چه عیشها دگر اصحاب را کزین سفرست - مگر مرا که وجود از حیات بیخبر است
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷:درآمد از درِ من دوش هاتفی سر مست - صبوحیانه گرفته صراحی یی در دست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸:منم نزاریِ قلاّشِ رندِ عاشقِ مست - هر آدمی که چو من شد ز ننگ و نام برست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹:جماد بی خبرست از خروشِ بلبلِ مست - به باغ باده خورد هر که را حیاتی هست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:از آن زمان که زمان در تحرّک استاده ست - زمانه با تو مرا عهدِ دوستی داده ست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:مرا خدای تعالی ولایتی داده ست - ولایتی ست که نامش قناعت آبادست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹:حرام بر من و بر هر که بی تو می خورده ست - بر آن که خورد حلالش حرام کی کرده ست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است - ز کارستانِ او یک شمه این است
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹:بتی لاغر میان فربه سرین است - که از سودای او خلقی حزین است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست - که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸:صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست - چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست - که قانعم به خیالش ببین که رخ چه نکوست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:که باشد آنکه ترا بیند و ندارد دوست - بدت مباد کَت از پای تا به فرق نکوست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت - من و شرابِ فرحبخش و یارِ حورسرشت
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸:چه فتنه بود که در عید گه جنان بگذشت - سواره بر من مسکین ناتوان بگذشت
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳:اگر فراق نباشد چه دوزخ و چه بهشت - چو اصل صورت معنی بود چه خوب و چه زشت
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:اگر به مذهبِ تو خونِ عاشق است مُباح - صلاحِ ما همه آن است کان تو راست صلاح
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۳:ببین هلالِ محرّم بخواه ساغر راح - که ماه اَمن و اَمان است و سال صلح و صلاح
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸:همین که بانگ بر آید که فالق الصباح - غذای روح طلب کن بخواه کوزه راح
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲:مرو درو که محیطی ست عشق پر تمساح - فرو نشین چو نزاری به عزلت ای سبّاح
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳:خواص باد بهشت است در نسیم ریاح - همین که بانگ برآید بخواه کاسه ی راح
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:قد قامت الصّلات برآمد ز بامداد - برخیز ساقیا بستان از مدام داد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳:مصحف به فال باز گرفتم ز بامداد - برفور السلام علیکم جواب داد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹:ای ترک ما گرفته و از ما نکرده یاد - یاران چنین کنند نه هرگز چنین مباد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:اگر روم ز پِیاش فتنهها برانگیزد - ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲:کسی که هم چو من از پیش یار بگریزد - سزا همین بودش کز دو دیده خون ریزد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد - یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷:خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد - ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:خوش آمد گُل وز آن خوشتر نباشد - که در دستت به جز ساغر نباشد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱:چنین سروِ روان دیگر نباشد - بر و بالا ازین خوش تر نباشد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹:آن کداماند و کیاناند و کجا میباشند - کز خرد دور و برانگیخته با اوباشاند
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد - ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵:بیا که مهر تو با جان ز جسم ما برود - محبت ازلی کی چنین ز جا برود
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶:مرا که خون دل از دیده همچو آب رود - چه گونه بر مژه ممکن بود که خواب رود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شود - وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲:عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲:ما را نه ممکن است که از تو به سر شود - گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمیآید
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶:حذر ز فتنۀ آن ترکِ مست می باید - چنان که هر که بگیرد ز دست برباید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید - گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸:آخر شبِ جدایی روزی مگر سرآید - وان آفتابِ وصلت از جانبی برآید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵:زهی خجسته زمانی که یار بازآید - به کامِ غمزدگان غمگُسار بازآید
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰:نشسته ام مترصّد که یار باز آید - قرارداد مگر به قرار بازآید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویایِ اسرار - مبادا خالیات شِکَّر ز مِنقار
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷:ساقیا تا خاطرم گیرد قرار - بیش تر هین هان بده کاسی سه چار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴:زان گوشۀ دهن که شکر می کنی نثار - یک بوسه بی مِکاس بده جانِ من بیار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار - وز او به عاشقِ بیدل خبر دریغ مدار
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶:ز دوستانِ قدیمی نظر دریغ مدار - ز کویِ ما به طوافی گذر دریغ مدار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:گر بُوَد عمر، به میخانه رَسَم بارِ دِگَر - بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دِگَر
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۱:یار با ما نه چنان بود که هر بارِ دگر - ترک ما کرد گرفتهست مگر یارِ دگر
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور - گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور - تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰:باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور - بر آتش از حرارتِ دل سینه چون تنور
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵:زان پیش کآفتاب ز مشرق کند ظهور - آثار فیض حق متجلّی شود ز طور
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶:ساقی بیار می که فلک میکند ظهور - زان می که گیرد از اثرش آفتاب نور
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵:مرا که دست به روی خرد نهادم باز - به تَرهاتِ دگر مشتغل ندارد باز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۰:اگر چنان که تو دانی و من به خلوت راز - شبی دگر به مراد دلت ببینم باز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۶:نه محرمی و نه یاری موافق و دم ساز - غم تو با که خورم با که برگشایم راز
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:ای سروِ نازِ حُسن که خوش میروی به ناز - عُشّاق را به نازِ تو هر لحظه صد نیاز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۷:ما را به دام عشق درافکند دیده باز - باری نکردمی به کس این شوخ دیده باز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۵:شادی به روزگار شناسندگان راز - جانها فدای مقدم مردان پاکباز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۸:می بایدم که بشنوم آواز دلنواز - تا بار دیگرم شود امید تازه باز
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:دلم رمیدهٔ لولیوَشیست شورانگیز - دروغوَعده و قَتّالوَضع و رنگآمیز
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۶:بده به یار می خوش گوار شورانگیز - عقیقرنگ، معنبر نسیم، مشک آمیز
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۵:کمند است آنکه افکندهست بر دوش - ندانم یا نغوله بر بنا گوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۳:بیا جانا جهان بر من بمفروش - بیا تا یک دمت گیرم در آغوش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:سحر ز هاتفِ غیبم رسید مژده به گوش - که دورِ شاه شجاع است، مِی دلیر بنوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۲:ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش - شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۲:به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش - به من ندای فقروا الی الله آمد دوش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:هاتفی از گوشهٔ میخانه دوش - گفت ببخشند گنه، مِی بنوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴:پیر خرابات به من گفت دوش - ای پسر از خویش مگوی و خموش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:طالع اگر مدد دهد، دامَنَش آوَرَم به کف - گر بِکَشَم زهی طَرَب، ور بِکُشَد زهی شرف
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۳:بوی بهار می دهد باد صبا ز هر طرف - سبزه دمید عیش کن ساغر می منه ز کف
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:مقامِ امن و مِیِ بیغَش و رَفیقِ شَفیق - گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸:اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق - رفیقِ راه تو توفیق به علی التحقیق
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷:نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو رویِ وصال - ترا ز من چو مرا از جهان گرفت ملال
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول - رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۷:نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول - سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۹:به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم - تا نگویی که من از بندِ غمت آزادم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۰:یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یادم - شادیِ جان کسی کز غم او دل شادم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم - به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷:ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشیدم - به جان رسیدم و در آرزوی دل نرسیدم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش میدارم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۰:بی تو خونابه به رخساره فرو می بارم - مرغ و ماهی همه شب خفته و من بیدارم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟ - لطفها میکنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۷:آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم - وز پی وصل تو خوناب جگر چند خورم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۳:توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخورم - تا منم باز دگر نام من و می نبرم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم - یعنی غلامِ شاهم و سوگند میخورم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷:ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم - عیبم مکن که عاشقم آخر نه کافرم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم - تبسمی کن و جان بین که چون همیسِپرَم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶:که میبرد ز رفیقان به دوستان خبرم - که من چگونه به درد از جهان همی گذرم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم - به مویههایِ غریبانه قِصه پردازم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۸:به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم - ز رویِ بازی منگر که عشق می بازم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۰:چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم - قبول کردهای ای دوست رد مکن بازم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم - شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹:ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم - ناشکیبم ز تو بردار حجاب از پیشم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:حجابِ چهرهٔ جان میشود غبارِ تنم - خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۲:عجب مدار خراباتیی چنین که منم - اگر به کوی خراباتیان بود وطنم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:ما بی غمانِ مستِ دل از دست دادهایم - همرازِ عشق و همنفسِ جامِ بادهایم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹:چشم امیدوار به ره برنهادهایم - گوش نیازمند به در برگشادهایم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:بارها گفتهام و بار دگر میگویم - که من دلشده این ره نه به خود میپویم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۹:دل گم کردهی خود را ز کجا میجویم - روز و شب در طلبش گرد جهان میپویم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۸:مرا که دوست تو باشی نترسم از دشمن - اگر جهان به سرآید من و تو و تو و من
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۸:اگر ز دوستی اوست خلق دشمن من - رواست گو همه عالم مباش جز دشمن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:چو گل هر دم به بویت جامه در تن - کنم چاک از گریبان تا به دامن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۱:ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن - چو قامت گفت نتوان بود ساکن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:ای روی ماهمنظر تو نوبهار حُسن - خال و خط تو مرکز حُسن و مدار حُسن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۴:ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن - وی رسته سر و قدِّ تو بر جویبارِ حسن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:گفتا برون شدی به تماشای ماه نو - از ماه ابروان منت شرم باد رو
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۷:ماییم و نیم جان و جهانی و نیمجو - جان از برایِ می که ستاند زما گرو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۷:آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو - امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:تاب بنفشه میدهد طرّهٔ مشکسای تو - پردهٔ غنچه میدرد خندهٔ دلگشای تو
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۳:ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو - سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو؟ - باد بهار میوزد بادهٔ خوشگوار کو؟
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۴:بادِ بهار می وزد بادۀ خوش گوار کو - بویِ بنفشه می دَمَد ساقیِ گل عذار کو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیدهای - آرام جان و مونس قلب رمیدهای
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۷:ای یار بیوفا که دل از ما بریدهای - گویی که پیش هرگز ما را ندیدهای
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:دامنکشان همی شد در شرب زرکشیده - صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده - خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۶:ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده - آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:سحرگاهان که مخمور شبانه - گرفتم باده با چنگ و چغانه
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۶:سگالی هست ما را در میانه - که میباید شدن با او روانه
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می - علاج کی کنمت؟ آخرالدواء الکی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۸:فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی - به داغ هجر دلم کی دوا پذیرد کی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۱:دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی - کسی ندید چنین صورتی همه معنی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۳:دریغ عمر که بیهوده صرف شد هی هی - من و شبی و زمانی و لحظه ای بی می
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:مخمور جام عشقم، ساقی بده شرابی - پُر کن قدح که بی مِی، مجلس ندارد آبی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۱:ای صورت خیالت در پیش من شرابی - وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۷:خلافِ عهد روا نیست در وفاداری - چه گویمت که تو بد عهد و بی وفا یاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۱:نه مهربانی و نه شفقت و نه دل داری - همین و هیچ دگر شوخی و ستم گاری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۲:بس در جفا مکوش که از حد بمی بری - شاید اگر به جانب من بنده بنگری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۵:گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری - لطف است و دل نوازی و مملوک پروری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۷:ای پیرِ سالخورده غمِ خود نمیخوری - رو خونِ رز مریز که بر خویش خونگری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۷:اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری - چرا به گوشه ی چشم از قفا نمی نگری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۸:سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری - به یک کرشمه چه باشد که باز پس نگری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۰:جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری - مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۲:چرا به جانبِ یاران نمیکند نظری - به دوستان ننمایی ز دوستی اثری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:ای که دایم به خویش مغروری - گر تو را عشق نیست معذوری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۸:گر ز شیرینلبی کنم شوری - گو سلیمان عَفُو کن از موری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِیام ده که به پیری برسی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۹:کس ندارم که پیامی برد از من به کسی - چون کنم دسترسم نیست به فریاد رسی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:سلام الله ما کر اللیالی - و جاوبت المثانی و المثالی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۲:شدستم ناگهان در وجد و حالی - خراب از غمزه ی مست غزالی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۵:نه وقتی با منت بودی وصالی - کنونت در نمی یابم به سالی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵:رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی - آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۹:فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی - ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵:بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ بستانی - چه رشکِ سرو بستان غیرتِ خورشید تابانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۵:قندست ندانم دهن تنگ فلانی - یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۶:باز آمدهام تشنه لبی خشک دهانی - آشفته سری در هوسِ پسته دهانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی - فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۲:شنیده ام که تو با دوستان وفا نکنی - من اعتماد ندارم که عهد می شکنی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۴:به دل زمن بحلی گر به جان طمع نکنی - ولی اگر تو توی جان و دل ز بُن بکنی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۷:دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی - چرا خدای ندادت به دست همچو منی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی - برگ صبوح ساز و بده جام یک منی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۹:باور نمیکنم که تو پیمان بنشکنی - زیرا که التفات به یاران نمیکنی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی - ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۱:ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی - بیش بر ره گذرِ چون و چرا ننشینی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - میخوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۰:در دل نشسته ای اگر از دیده می روی - موقوفِ وقت نیست ملاقاتِ معنوی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۲:ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی - حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۲:محرمی کو که پیامی برد از من جایی - خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۶:در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی - در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۰:بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآیی - منم و دردِ دل و کنج غم و تنهایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳:آمدم باز دلی مضطرب از دروایی - تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیدهٔ روشنایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۳:صبا گر توانی گذر کن به جایی - سلامی به شاهی رسان از گدایی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۴:عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبایی - ای عقل درین منزل مِن بعد چه میپایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۱:در باغ چنین سروی کی خاست به رعنایی - بر چرخ چنین ماهی کی تافت به زیبایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۸:خون شد دل مجروحم در گوشهی تنهایی - ای بخت نمیدانم تا کی به سرم آیی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱:ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:یاد آن شبها که بودی در کنارم آفتاب - بر لبم یاقوت لب در جام می لعل مذاب
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۸:دوش می دیدم که بودی در کنارم آفتاب - داشتی بر کف گرفته تا به لب جام شراب
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵:ای ز شرم عارضت گل کرده خوی - بر عرق پیش عقیقت جام می
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۵:هر چه در پیشانیم آویخت می - وز ترشح در کنارم ریخت خوی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۹:هر که را دادند از آن خمخانه می - دستِ هشیاری بشوی از کارِ وی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۸:دلا گر قدرِ این دولت بدانی - دو دولت را دگر دولت نخوانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۹:به قاین بگذر ای باد ار توانی - زمینبوسی ببر آن جا که دانی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۹:گر امشب هم چو دوش از در درآیی - چو روح الله به لب معجز نمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۲:مرا ناگاه پیش آمد بلایی - خلافِ عقل نازل شد قضایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۸:ندارم در همه شهر آشنایی - که پیغامی برد از من به جایی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۶:خوش است دردِ جداییّ و داغِ مهجوری - اگر وصال میسّر شود پس از دوری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۹:بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری - صلا بگویم و عشّاق را دهم سوری
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۳:مرای ای یار ضایع میگذاری - ترّحم کن گر آمد وقت یاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۵:خوش ایّامی و خرّم روزگاری - که صحبت داشتم با تو یاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۳:دگر بار از نسیم نو بهاری - خجل شد نافۀ مشکِ تتاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۴:بیا یارا که آمد وقتِ یاری - مرا بی خویشتن تا چند داری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۷:ترا خود نیست راه و رسمِ یاری - که یاران را معطّل می گذاری
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۷:دلبر و جانان من برد دل و جان من - برد دل و جان من دلبر و جانان من
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۳:باد صبا هر نفس تازه کند جان من - کز نفسش می دمد بوی گلستان من
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۵:صحبت اهل دلی و جاه من و جان من - گوشه ی ویرانه ای ملک سلیمان من
-
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:دور مجنون گذشت و نوبت ماست - هرکسی پنج روز نوبت اوست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:آخر دور ظلم و بیدادست - که جهان در تزلزل افتاده ست