گنجور

 
حافظ حکیم نزاری

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱ :: حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

    حافظ (بیت ۱): ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

    حکیم نزاری (بیت ۱): ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

    شاعر این شعر طبق این مستند نزاری قهستانی است.


در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از حکیم نزاری را عیناً نقل قول کرده است:


  1. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ :: حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸

    حافظ (بیت ۱): گر ز دستِ زلفِ مُشکینت خطایی رفت رفت - ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت

    حکیم نزاری (بیت ۱): گر مرا در بی هشی با دوست کاری رفت رفت - بی‌دلی را گر ز دستش اختیاری رفت رفت



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست - آیینه به دست و روی خود می‌آراست


    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست؟ - چندین حیرت در رهت ای دوست چراست؟


  2. حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:در مذهب عاشقان قراری دگر است - این باده عشق را قراری دگر است

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:هر صبح که جام عشق گیرم بر دست - سرمایه نیستی کنم در سر هست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:دیرست که خواجه مجددین از سر دست - ننوشت و نکرد یاد ما چیزی هست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:در دامن دوستان دانا زن دست - گر دانایی توان ز نادانی رست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:گویند که ای زمام دل داده ز دست - چونست که شوریده و مستی پیوست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست - شادی کن و غم مخور که دنیا سمرست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:گر هیچ هدایتی کند عزمی جست - داریم توکلی و تسلیمی سست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:دیدار به ما نمود و در پرده نشست - نگشاده ره وصال و در، بر ما بست

    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:در هر دوری عاشق و معشوقی هست - گویم حکم برفتست ز مبدای الست


  3. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد

    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزل‌سرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری، بهشت از یاد

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱۸ - در اصل از آن عبدالمجید تبریزی شاعر پیشکسوت حافظ:اگر ز کوی تو بویی به من رساند باد - به مژده جان و جهان را به باد خواهم داد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶:زمانه گرچه بسی بر سرم نهاد - کمند زلف تو باری دگر به دستم داد


  4. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱:صبح دَم دوش برآورد منادی بلبل - هین که باز از تُتُقِ غنچه برون آمد گل

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۹:ای دل آخر نشدی سیر ز محنت ای دل - به سرِ کویِ بلا بیش مکن سر منزل

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲:سرِ پیوند ندارد صنمِ مهر گسل - خود دلش داد که بر کند چنین از ما دل

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۴:ای دل از عمرِ گرانمایه چه داری حاصل - حاصلی نیست به جز هرزه درایی ای دل


  5. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحب‌قَران، خواجه قوام‌الدین حَسَن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۷:آبِ‌روی خود ببردم در میانِ انجمن - از چه از من راست بشنو از دلِ بی‌خویشتن


  6. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۵:به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی - کجا روم که محال است عقل و سودایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۶:نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی - خدات خصم اگر بر دلم نبخشایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۸:برفت و برد دل و دینم آن بخارایی - به خیره چون کنم آوخ دریغ برنایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۴:اگر به گوشه چشم التفات فرمایی - به غمزه معجزِ انفاسِ روح بنمایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۵:امید هست که روزی جمال بنمایی - اگر به خشم برفتی به صلح بازایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۲:برفتم از برت ای دیده را چو بینایی - شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۴:نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی - بدان امید که تشریف وصل فرمایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۶:شب مفارقت و روز هجر و تنهایی - که را بود به چنین شب دل شکیبایی


  7. حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:اَحمَدُ اللهَ عَلی مَعْدِلَةِ السُلطانِ - احمدِ شیخ اُوِیسِ حسنِ ایلخانی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۸:جان برای تو که هم جانی و هم جانانی - سر فدای تو وگرنه من و سرگردانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۳:گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی - صورتِ حالِ من آن گه به حقیقت دانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۷:با تو رازی‌ست مرا از دگران پنهانی - عاشقِ زار توام ماه‌رخا تا دانی


  8. حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۹:مرا چه واقعه افتاد گر نمی‌دانی - برو بخوان زِ مقاماتِ پیر صنعانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۲:وداع کردم و رفتم به صد پریشانی - ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۷:هَلاک می‌کندم غصه ی پشیمانی - به دست خود که کند با خود این به نادانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۴:اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی - عجب ز صورتِ احوالِ ما فرو مانی


  9. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:به سرنمی شود از روی شاهدان ما را - نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:چنان به روی خود آشفته کرده‌ای ما را - که گل بنانِ چمن بلبلانِ شیدا را


  10. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵:دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا - تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا


  11. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:به مُلازِمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟ - که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸:چو به ترک تاز بردی دل مستمند ما را - به کمینه بندهٔ خود به از این نگر خدا را

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹:نه کسی که باز پرسد ز فراق یار ما را - نه غمی که می توان گفت به هر کس آشکارا


  12. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:ساقیا برخیز و دَردِه جام را - خاک بر سر کن غمِ ایّام را


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:عشق پیدا می‌کند تنها مرا - یار بر در می‌زند عذرا مرا


  13. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:رونق عهد شباب است دگر بُستان را - می‌رسد مژدهٔ گل بلبل خوش‌الحان را


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸:می بیارید و به می تازه کنید ایمان را - غم جنّات و جهنم نبود رندان را


  14. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:خیز ای غلام باده درافکن به جام ما - کز وصل توست گردش گردون غلام ما


  15. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:می‌دمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:خوش بود بر طلوع صبح شراب - زود بشتاب ساقیا بشتاب

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:راحت روح شاهدست و شراب - فرح استماع چنگ و رباب


  16. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست - می ز خُم‌خانه به‌جوش آمد و می‌باید خواست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳:از دلم هیچ خبر نیست ندانم که کجاست - هر کجا هست چه آید ز چنان دل که مراست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:دل ببردی و قیامت ز وجودم برخاست - دل بری دل ندهی باز چنین ناید راست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳:آه مِن حُبّکَ مِن حُبّکَ آه این چه قضاست - بَلَغ السیل چه تدبیر کنم این چه بلاست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:شاد باش ای دل دیوانه که دلبر با ماست - چه خطر گر همه عالم به خصومت برخاست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:می بیارید که می داروی درد حکماست - مکشیدش که نیاید مدهیدش که نخواست


  17. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست - گفت با ما منشین، کز تو سلامت برخاست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست - فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست


  18. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز الست

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست - پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:پیر ما نعره زنان کوزه ی دردی در دست - روز آدینه به بازار درآمد سرمست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲:هرکه در حلقۀ عشّاقِ قلندر ننشست - رختِ ایّامِ خود از کویِ ملامت بربست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳:چه کنم با دلِ شوریدهٔ دیوانهٔ مست - که دگر باره سرآسیمه شد و رفت از دست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷:سرِ آن دارم و در خاطرم این رغبت هست - توبه برهم زدن و باده گرفتن بر دست


  19. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷:گر از خیال مرا با تو دوش صورت بست - که در مقام وفا با منت نفاقی هست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:به روزگار شبی گر دهد وصالم دست - خروس بانگ برارد سبک نباید جست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰:فراق یار گرامی عجیب دشوارست - علی الخصوص کسی را که دل گرفتارست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹:چه عیش‌ها دگر اصحاب را کزین سفرست - مگر مرا که وجود از حیات بی‌خبر است

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷:درآمد از درِ من دوش هاتفی سر مست - صبوحیانه گرفته صراحی یی در دست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸:منم نزاریِ قلاّشِ رندِ عاشقِ مست - هر آدمی که چو من شد ز ننگ و نام برست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹:جماد بی خبرست از خروشِ بلبلِ مست - به باغ باده خورد هر که را حیاتی هست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:از آن زمان که زمان در تحرّک استاده ست - زمانه با تو مرا عهدِ دوستی داده ست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:مرا خدای تعالی ولایتی داده ست - ولایتی ست که نامش قناعت آبادست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹:حرام بر من و بر هر که بی تو می خورده ست - بر آن که خورد حلالش حرام کی کرده ست


  20. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است - ز کارستانِ او یک شمه این است


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹:بتی لاغر میان فربه سرین است - که از سودای او خلقی حزین است


  21. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست - که هر چه بر سرِ ما می‌رود ارادتِ اوست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸:صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست - چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست - که قانعم به خیالش ببین که رخ چه نکوست

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:که باشد آن‌که ترا بیند و ندارد دوست - بدت مباد کَت از پای تا به فرق نکوست


  22. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت - من و شرابِ فرح‌بخش و یارِ حورسرشت


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸:چه فتنه بود که در عید گه جنان بگذشت - سواره بر من مسکین ناتوان بگذشت

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳:اگر فراق نباشد چه دوزخ و چه بهشت - چو اصل صورت معنی بود چه خوب و چه زشت


  23. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:اگر به مذهبِ تو خونِ عاشق است مُباح - صلاحِ ما همه آن است کان تو راست صلاح

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۳:ببین هلالِ محرّم بخواه ساغر راح - که ماه اَمن و اَمان است و سال صلح و صلاح


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸:همین که بانگ بر آید که فالق الصباح - غذای روح طلب کن بخواه کوزه راح

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲:مرو درو که محیطی ست عشق پر تمساح - فرو نشین چو نزاری به عزلت ای سبّاح

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۳:خواص باد بهشت است در نسیم ریاح - همین که بانگ برآید بخواه کاسه ی راح


  24. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:قد قامت الصّلات برآمد ز بامداد - برخیز ساقیا بستان از مدام داد

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳:مصحف به فال باز گرفتم ز بامداد - برفور السلام علیکم جواب داد

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹:ای ترک ما گرفته و از ما نکرده یاد - یاران چنین کنند نه هرگز چنین مباد


  25. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:اگر روم ز پِی‌اش فتنه‌ها برانگیزد - ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲:کسی که هم چو من از پیش یار بگریزد - سزا همین بودش کز دو دیده خون ریزد


  26. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد - یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷:خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد - ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد


  27. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:خوش آمد گُل وز آن خوش‌تر نباشد - که در دستت به جز ساغر نباشد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱:چنین سروِ روان دیگر نباشد - بر و بالا ازین خوش تر نباشد


  28. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۹:آن کدام‌اند و کیان‌اند و کجا می‌باشند - کز خرد دور و برانگیخته با اوباش‌اند


  29. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد - ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵:بیا که مهر تو با جان ز جسم ما برود - محبت ازلی کی چنین ز جا برود

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶:مرا که خون دل از دیده همچو آب رود - چه گونه بر مژه ممکن بود که خواب رود


  30. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود - وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲:عشقت نه سرسری‌ست که از دل به در شود - مهرت نه عارضی‌ست که جای دگر شود


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲:ما را نه ممکن است که از تو به سر شود - گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود


  31. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۰:تنم ز رنج فراوان همی نیاساید - دلم از انده بی حد همی بفرساید


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶:حذر ز فتنۀ آن ترکِ مست می باید - چنان که هر که بگیرد ز دست برباید


  32. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید - گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸:آخر شبِ جدایی روزی مگر سرآید - وان آفتابِ وصلت از جانبی برآید


  33. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵:زهی خجسته زمانی که یار بازآید - به کامِ غمزدگان غمگُسار بازآید


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰:نشسته ام مترصّد که یار باز آید - قرارداد مگر به قرار بازآید


  34. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویا‌یِ اسرار! - مبادا خالی‌ات شِکَّر ز مِنقار


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷:ساقیا تا خاطرم گیرد قرار - بیش تر هین هان بده کاسی سه چار


  35. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۴:زان گوشۀ دهن که شکر می کنی نثار - یک بوسه بی مِکاس بده جانِ من بیار


  36. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:صبا ز منزلِ جانان گذر دریغ مدار - وز او به عاشقِ بی‌دل خبر دریغ مدار


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶:ز دوستانِ قدیمی نظر دریغ مدار - ز کویِ ما به طوافی گذر دریغ مدار


  37. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:گر بُوَد عمر، به میخانه رَسَم بارِ دِگَر - بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دِگَر


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۱:یار با ما نه چنان بود که هر بارِ دگر - ترک ما کرد گرفته‌ست مگر یارِ دگر


  38. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:دیگر ز شاخِ سروِ سَهی بلبلِ صبور - گلبانگ زد که چشمِ بد از رویِ گُل به دور


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور - تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰:باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور - بر آتش از حرارتِ دل سینه چون تنور

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵:زان پیش کآفتاب ز مشرق کند ظهور - آثار فیض حق متجلّی شود ز طور

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶:ساقی بیار می که فلک می‌کند ظهور - زان می که گیرد از اثرش آفتاب نور


  39. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵:مرا که دست به روی خرد نهادم باز - به تَرهاتِ دگر مشتغل ندارد باز

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۰:اگر چنان که تو دانی و من به خلوت راز - شبی دگر به مراد دلت ببینم باز

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۶:نه محرمی و نه یاری موافق و دم ساز - غم تو با که خورم با که برگشایم راز


  40. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:ای سروِ نازِ حُسن که خوش می‌روی به ناز - عُشّاق را به نازِ تو هر لحظه صد نیاز


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۷:ما را به دام عشق درافکند دیده باز - باری نکردمی به کس این شوخ دیده باز

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۵:شادی به روزگار شناسندگان راز - جان‌ها فدای مقدم مردان پاک‌باز

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۸:می بایدم که بشنوم آواز دل‌نواز - تا بار دیگرم شود امید تازه باز


  41. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:دلم رمیدهٔ لولی‌وَشیست شورانگیز - دروغ‌وَعده و قَتّال‌وَضع و رنگ‌آمیز


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۶:بده به یار می خوش گوار شورانگیز - عقیق‌رنگ، معنبر نسیم، مشک آمیز


  42. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۵:کمند است آنکه افکنده‌ست بر دوش - ندانم یا نغوله بر بنا گوش

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۳:بیا جانا جهان بر من بمفروش - بیا تا یک دمت گیرم در آغوش


  43. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:سحر ز هاتفِ غیبم رسید مژده به گوش - که دورِ شاه شجاع است، مِی دلیر بنوش


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۲:ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش - شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۲:به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش - به من ندای فقروا الی الله آمد دوش


  44. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:هاتفی از گوشهٔ میخانه دوش - گفت ببخشند گنه، مِی بنوش


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴:پیر خرابات به من گفت دوش - ای پسر از خویش مگوی و خموش


  45. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:طالع اگر مدد دهد، دامَنَش آوَرَم به کف - گر بِکَشَم زهی طَرَب، ور بِکُشَد زهی شرف


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۳:بوی بهار می دهد باد صبا ز هر طرف - سبزه دمید عیش کن ساغر می منه ز کف


  46. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق - گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸:اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق - رفیقِ راه تو توفیق به علی التحقیق


  47. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷:نه بی تو طاقتِ صبر و نه با تو رویِ وصال - ترا ز من چو مرا از جهان گرفت ملال


  48. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول - رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۷:نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول - سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول


  49. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش می‌گویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۹:به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم - تا نگویی که من از بندِ غمت آزادم

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۰:یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یادم - شادیِ جان کسی کز غم او دل شادم


  50. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم - به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷:ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشیدم - به جان رسیدم و در آرزوی دل نرسیدم


  51. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش می‌دارم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۰:بی تو خونابه به رخساره فرو می بارم - مرغ و ماهی همه شب خفته و من بیدارم


  52. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:من که باشم که بر آن خاطرِ عاطِر گذرم؟ - لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۷:آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم - وز پی وصل تو خوناب جگر چند خورم

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۳:توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخورم - تا منم باز دگر نام من و می نبرم


  53. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم - یعنی غلامِ شاهم و سوگند می‌خورم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷:ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم - عیبم مکن که عاشقم آخر نه کافرم


  54. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم - تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سِپرَم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶:که می‌برد ز رفیقان به دوستان خبرم - که من چگونه به درد از جهان همی گذرم


  55. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم - به مویه‌هایِ غریبانه، قِصه پردازم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۸:به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم - ز رویِ بازی منگر که عشق می بازم

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۰:چو لطف کردی و برداشتی به اعزازم - قبول کرده‌ای ای دوست رد مکن بازم


  56. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم - شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹:ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم - ناشکیبم ز تو بردار حجاب از پیشم


  57. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم - خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۲:عجب مدار خراباتیی چنین که منم - اگر به کوی خراباتیان بود وطنم


  58. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:ما بی‌غمانِ مست دل از دست داده‌ایم - هم‌رازِ عشق و هم‌نفسِ جامِ باده‌ایم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹:چشم امیدوار به ره برنهاده‌ایم - گوش نیازمند به در برگشاده‌ایم


  59. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم - که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۹:دل گم کرده‌ی خود را ز کجا می‌جویم - روز و شب در طلبش گرد جهان می‌پویم


  60. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طرب‌انگیز گشت و توبه‌شکن - به شادی رخِ گل بیخ غم ز دل بر کن


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۸:مرا که دوست تو باشی نترسم از دشمن - اگر جهان به سرآید من و تو و تو و من

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۸:اگر ز دوستی اوست خلق دشمن من - رواست گو همه عالم مباش جز دشمن


  61. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:چو گل هر دم به بویت جامه در تن - کنم چاک از گریبان تا به دامن


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۱:ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن - چو قامت گفت نتوان بود ساکن


  62. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:ای روی ماه‌منظر تو نوبهار حُسن - خال و خط تو مرکز حُسن و مدار حُسن


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۴:ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن - وی رسته سر و قدِّ تو بر جویبارِ حسن


  63. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:گفتا برون شدی به تماشای ماهِ نو - از ماهِ ابروانِ مَنت شرم باد رو


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۷:ماییم و نیم جان و جهانی و نیم‌جو - جان از برایِ می که ستاند زما گرو


  64. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۷:آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو - امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو


  65. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو - پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۳:ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفایِ تو - سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو


  66. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:گلبن عیش می‌دمد ساقی گل‌عذار کو؟ - باد بهار می‌وزد بادهٔ خوش‌گوار کو؟


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۴:بادِ بهار می وزد بادۀ خوش گوار کو - بویِ بنفشه می دَمَد ساقیِ گل عذار کو


  67. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای - آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۷:ای یار بی‌وفا که دل از ما بریده‌ای - گویی که پیش هرگز ما را ندیده‌ای


  68. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵:دامن‌کشان همی شد در شرب زرکشیده - صد ماهرو ز رشکش جَیب قصب دریده

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده - خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۶:ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده - آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده


  69. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:سحرگاهان که مخمور شبانه - گرفتم باده با چنگ و چغانه


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۶:سگالی هست ما را در میانه - که می‌باید شدن با او روانه


  70. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می - علاج کی کنمت؟ آخرالدواء الکی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۸:فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی - به داغ هجر دلم کی دوا پذیرد کی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۱:دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی - کسی ندید چنین صورتی همه معنی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۳:دریغ عمر که بی‌هوده صرف شد هی هی - من و شبی و زمانی و لحظه‌ ای بی می


  71. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:مخمور جام عشقم، ساقی بده شرابی - پُر کن قدح که بی مِی، مجلس ندارد آبی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۱:ای صورت خیالت در پیش من شرابی - وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی


  72. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۷:خلافِ عهد روا نیست در وفاداری - چه گویمت که تو بد عهد و بی وفا یاری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۱:نه مهربانی و نه شفقت و نه دل داری - همین و هیچ دگر شوخی و ستم گاری


  73. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۲:بس در جفا مکوش که از حد بمی بری - شاید اگر به جانب من بنده بنگری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۵:گر امشبم چو دوش به سر باز بگذری - لطف است و دل نوازی و مملوک پروری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۷:ای پیرِ سال‌خورده غمِ خود نمی‌خوری - رو خونِ رز مریز که بر خویش خون‌گری


  74. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طفیل هستی عشقند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۷:اگر به مصلحت از پیش دوست برگذری - چرا به گوشه ی چشم از قفا نمی نگری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۸:سواره هر چه به نظّاره گاه برگذری - به یک کرشمه چه باشد که باز پس نگری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۰:جهان خراب شد از نسبتِ پدر پسری - مکن عمارت اگر عاقلی که بر نخوری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۲:چرا به جانبِ یاران نمی‌کند نظری - به دوستان ننمایی ز دوستی اثری


  75. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳:ای که دایم به خویش مغروری - گر تو را عشق نیست معذوری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۸:گر ز شیرین‌لبی کنم شوری - گو سلیمان عَفُو کن از موری


  76. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِی‌ام ده که به پیری برسی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۹:کس ندارم که پیامی برد از من به کسی - چون کنم دسترسم نیست به فریاد رسی


  77. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:سَلامُ اللّهِ ما کَرَّ اللَّیالي - و جاوَبَتِ الْمثاني و الْمِثالي


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۲:شدستم ناگهان در وجد و حالی - خراب از غمزه ی مست غزالی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۵:نه وقتی با منت بودی وصالی - کنونت در نمی یابم به سالی


  78. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵:رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی - آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۹:فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی - ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی


  79. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی - که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵:بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ بستانی - چه رشکِ سرو بستان غیرتِ خورشید تابانی


  80. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۵:قندست ندانم دهن تنگ فلانی - یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۶:باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی - آشفته سری در هوسِ پسته دهانی


  81. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی - فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۲:شنیده ام که تو با دوستان وفا نکنی - من اعتماد ندارم که عهد می شکنی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۴:به دل زمن بحلی گر به جان طمع نکنی - ولی اگر تو توی جان و دل ز بُن بکنی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۷:دریغ چون تو نگاری به دست اهرمنی - چرا خدای ندادت به دست همچو منی


  82. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی - برگ صبوح ساز و بده جام یک منی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۹:باور نمی‌کنم که تو پیمان بنشکنی - زیرا که التفات به یاران نمی‌کنی


  83. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی - ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۱:ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی - بیش بر ره گذرِ چون و چرا ننشینی


  84. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - می‌خوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۳:شاها مبشری ز بهشتم رسیده است - رضوان سریر و حوروش و سلسبیل موی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۰:در دل نشسته ای اگر از دیده می روی - موقوفِ وقت نیست ملاقاتِ معنوی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۲:ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی - حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی


  85. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۲:محرمی کو که پیامی برد از من جایی - خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۶:در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی - در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۰:بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآیی - منم و دردِ دل و کنج غم و تنهایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳:آمدم باز دلی مضطرب از دروایی - تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی


  86. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیدهٔ روشنایی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۳:صبا گر توانی گذر کن به جایی - سلامی به شاهی رسان از گدایی


  87. حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۴:عشق آمد و بر هم زد بنیادِ شکیبایی - ای عقل درین منزل مِن بعد چه می‌پایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۱:در باغ چنین سروی کی خاست به رعنایی - بر چرخ چنین ماهی کی تافت به زیبایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۸:خون شد دل مجروحم در گوشه‌ی تنهایی - ای بخت نمی‌دانم تا کی به سرم آیی


  88. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱:ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما


  89. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت می‌دمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:یاد آن شبها که بودی در کنارم آفتاب - بر لبم یاقوت لب در جام می لعل مذاب

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۸:دوش می دیدم که بودی در کنارم آفتاب - داشتی بر کف گرفته تا به لب جام شراب


  90. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵:ای ز شرم عارضت گل کرده خوی - بر عرق پیش عقیقت جام می


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۵:هر چه در پیشانیم آویخت می - وز ترشح در کنارم ریخت خوی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۹:هر که را دادند از آن خمخانه می - دستِ هشیاری بشوی از کارِ وی


  91. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۸:دلا گر قدرِ این دولت بدانی - دو دولت را دگر دولت نخوانی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۹:به قاین بگذر ای باد ار توانی - زمین‌بوسی ببر آن جا که دانی


  92. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۹:گر امشب هم چو دوش از در درآیی - چو روح الله به لب معجز نمایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۲:مرا ناگاه پیش آمد بلایی - خلافِ عقل نازل شد قضایی

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۸:ندارم در همه شهر آشنایی - که پیغامی برد از من به جایی


  93. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۶:خوش است دردِ جداییّ و داغِ مهجوری - اگر وصال میسّر شود پس از دوری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۹:بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری - صلا بگویم و عشّاق را دهم سوری


  94. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۳:مرای ای یار ضایع می‌گذاری - ترّحم کن گر آمد وقت یاری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۵:خوش ایّامی و خرّم روزگاری - که صحبت داشتم با تو یاری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۳:دگر بار از نسیم نو بهاری - خجل شد نافۀ مشکِ تتاری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۴:بیا یارا که آمد وقتِ یاری - مرا بی خویشتن تا چند داری

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۷:ترا خود نیست راه و رسمِ یاری - که یاران را معطّل می گذاری


  95. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۷:دلبر و جانان من برد دل و جان من - برد دل و جان من دلبر و جانان من


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۳:باد صبا هر نفس تازه کند جان من - کز نفسش می دمد بوی گلستان من

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۵:صحبت اهل دلی و جاه من و جان من - گوشه ی ویرانه ای ملک سلیمان من


  96. حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:دور مجنون گذشت و نوبت ماست - هرکسی پنج روز نوبت اوست


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:آخر دور ظلم و بیدادست - که جهان در تزلزل افتاده ست


  97. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۶:آفتاب از روی او شد در حجاب - سایه را باشد حجاب از آفتاب


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۳:وقف کردم هستی خود بر شراب - نیستی از من بمان گو در حجاب

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:ماه نو بنمود رخسار از نقاب - ساقیا در ده سبک جام شراب


  98. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۱:صباح جمعه بد و سادس ربیع نخست - که از دلم رخ آن ماهروی شد زائل


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۲:تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بدل - منم که از تو نگردم جدا به تیغِ اجل

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۳:به جز ملامتم از دل نمی شود حاصل - چه می کنم ز چنین دل که خاک بر سرِ دل


  99. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۰:ز خواب مستی دوشین چو دیده بگشودم - سفیده‌دم که شدم محرم سرای سرور


    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:مرا ز کوی تو آواره کرد بخت نفور - ز روی خوب تو دورم که چشم بد ز تو دور

    حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳:خمار چشم تو داده‌ست چشم‌ها را نور - تو چشم خویش نگه‌دار تا شود مستور


  100. حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۹۵ - رباعی:نام بت من که مه ز رویش خجل است - ده حرف ز نظم حافظ مرتحل است


    حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:بیداد ز عقل و خرد و هوش و دل است - فریاد ز باد و آتش و آب و گل است