که میبرد ز رفیقان به دوستان خبرم
که من چگونه به درد از جهان همی گذرم
نه جز عصای قضا دست گیر در پیشم
نه جز نصیبه ی تقدیر بر فراز سرم
به اول آن همه امید در خیال که بود
که آخر این همه زحمت به زیر خاک برم
گمان برند مگر اهل دل که وقت رحیل
به سوی کالبد از حرص باز می نگرم
به هیچ وقت خدا واقف است اگر آید
به غیر دوست همه کاینات در نظرم
ز غصه در دلم از حسرت وداع نماند
نمی کز آتش این غم کباب شد جگرم
کجا شدند که بر بسترم چنین عاجز
به حال نزع ببینند همت و هنرم
چه سود زاری و زور و زر ای نزاری کو
زبان زاری و بازوی زور و دست زرم
اگر حیات بود ور ممات هم ره باد
دعای مادر مسکین و همت پدرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنجی که از زندگی و تقدیر بیرحم میکشد، میپردازد. او از دوستانش میخواهد خبر دهد که چگونه به این مشکلات ادامه میدهد و تنها عصای قضا و تقدیرش او را همراهی میکند. او به یاد آرزوهایش میافتد که اکنون با زحماتش در زیر خاک دفن شدهاند. در لحظه وداع، او نمیتواند نگران مال و دنیا باشد و فقط به دوستیهای راستین میاندیشد. او احساس میکند که غصه و حسرت وداع در دلش مانده و در حال نزدیک شدن به مرگ است. از زاری و تلاش بیفایده گله میکند و به یاد دعاهای مادر و تلاشهای پدرش، به زندگی و مرگ مینگرد. در نهایت، او از حسرت و ناامیدی گرفته تا حرص و آز، به عجز و ناتوانی خود در برابر قضا و قدر اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: دوستانم از حال من باخبر میشوند و میفهمند که من چگونه از درد و رنج در این دنیا عبور میکنم.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که به عنوان یاری در کنارم هست، اراده سرنوشت است و هیچ چیز دیگری جز مقدرات زندگی بر فراز سرم نمیباشد.
هوش مصنوعی: در ابتدا، همهی آرزوها و امیدواریم در ذهنم شکل گرفت، اما حالا میبینم که تمام این تلاشها و زحمتها به زیر خاک میرود.
هوش مصنوعی: افراد باطنی و اهل دل شاید فکر کنند که در هنگام جدایی از بدن، من از روی حرص و تمایل به زندگی دنیوی به آن نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: در هر زمانی، خداوند از همه چیز آگاه است و اگر غیر از دوست به زندگی من وارد شود، تمام کائنات در نظرم هیچ اهمیت ندارند.
هوش مصنوعی: از اندوه وداع در دلم چیزی نمانده و جگرم به خاطر آتش این غم به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: کجا هستند کسانی که باید اینجا کنارم باشند و حال زار من را در آستانه مرگ ببینند، با همه تلاش و تواناییام؟
هوش مصنوعی: هیچ فایدهای ندارد که فقط از روی درد و غم و ثروت به خود بپیچید، اگر زبانی برای بیان درد و قدرتی برای عمل کردن و دستی برای استفاده از ثروت نداشته باشید.
هوش مصنوعی: اگر زندگی وجود داشته باشد و اگر مرگ هم بیمعنا باشد، دعای مادرم که در نهایت فقیر است و تلاشهای پدرم بیاثر نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر همی کنم ار چند مختصر نظرم
به چشم مختصر اندر نهاد مختصرم
نمیشناسم خود را که من کیم به یقین
از آنکه من ز خود اندر به خود همی نگرم
عیان چو باز سفیدم نهان چو زاغ سیاه
[...]
اگر چه نیستت از چشم دوستان آزرم
چرا نیاید ازین شیبت سپیدت شرم
ایا به عالم عهد از تو نوبهاروفا
چرا چنین ز نسیم صبات بیخبرم
به خاصه چون تو شناسی که رنگ و بوی نداد
خرد به باغ سخن بیشکوفهٔ هنرم
به صد زبانت چو سوسن بگفته بودم دی
[...]
جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
وحید گنج هنر بود و بود عم به سرم
به سوی این دو یگانه به موصل و شروان
دلی است معتکف و همتی است برحذرم
هنر بدرد ز دندان تیز سین سخا
[...]
چو ماه یکشبه بنهفت چهره از نظرم
مه دو هفته درآمد به تهنیت ز درم
بداد مژده عید از لطف چنانک گرفت
ز فرق تا به قدم جمله در گل و شکرم
مرا به شادی رویش به سینه باز آمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.