مرا ز کوی تو آواره کرد بخت نفور
ز روی خوب تو دورم که چشم بد ز تو دور
به کام دشمنم از کوی دوست آواره
ز دوستان حسود و ز دشمنان غیور
به اتفاق امم حور در بهشت بود
ولی بهشت من آنجا بود که باشد حور
شمایل تو در آیینهٔ دو چشم من است
به حکم عشق نه تو غایبی نه من مهجور
کدام یک تویی اینجا کدام من هیهات
کدام نیست تویی ناظر و تویی منظور
دگر به روی که بینم نظر چگونه کنم
به مهر و مه چو ز چشمم برفته باشد نور
اگر چو زلف تو درهم شدم ز تاب فراق
که دیدهای که بر آتش حمول بود و صبور
وگر چو چشم تو دور از لبت شدم بیمار
که خورد می که سرانجام ازو نشد مخمور
خراب کردهٔ چشمان می پرست توام
که گاه مست خرابم کنند و گه مخمور
و گر شکیب ندارد نزاری معتوه
مباش گو و بدارید عاقلان معذور
از آن تتّبع عاقل نمیکند مجنون
که عاقلان همه در تیه غفلتاند و غرور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد فراق و دوری معشوق صحبت میکند. او احساس میکند که بختش به بدبختی کشیده شده و از راه دوست آواره شده است. عشق و زیبایی معشوق به قدری در او تاثیر گذاشته که حتی در بهشت نیز حورهای آنجا از او کمارزشترند. شاعر معتقد است که روح معشوق همیشه در دل اوست و هیچکس نمیتواند آن را از او بگیرد. همچنین او به وضعیت خود اشاره میکند که حتی در دوری محبوب، دچار عشق و شیدایی است و در آتش غم میسوزد. در نهایت، او به عاقلان اشاره دارد و میگوید که آنها به دلیل غفلت و غرور قادر به درک عشق او نیستند. این شعر نمایانگر دردی عمیق و احساسی است که شاعر با آن دست و پنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی: بخت شومم مرا از جاده عشق تو دور کرده و به خاطر زیبایی تو از من دوری میکند تا چشم بدی به تو نیفتد.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، به خاطر دشمنان حسود و افراد حسود از دوستان خود دور ماندهام و اکنون در جستجوی آرامش و محبت در میان دشمنانم هستم.
هوش مصنوعی: به طور مشترک همه ملل بهشتی زیبا دارند، اما بهشت من جایی است که حوریها وجود دارند.
هوش مصنوعی: شکل و چهرهی تو در نگاه من به وضوح نمایان است. به خاطر عشق، نه تو از من دوری و نه من از تو جدا هستم.
هوش مصنوعی: کدام یک از ما در اینجا هستیم؟ کدام یک از ما وجود دارد؟ نه، تو هم ناظر هستی و هم هدف اینجا.
هوش مصنوعی: اگر دوباره صورت کسی را ببینم، چگونه میتوانم به زیبایی و نرمی او فکر کنم وقتی که چشمم از نور او بینصیب مانده باشد؟
هوش مصنوعی: اگر من مثل زلف تو به هم ریختهام و در کلافهگی فراق هستم، تو که دیدهای بر آتش چه حالت و صبری دارد.
هوش مصنوعی: اگر از لبهای تو دور شوم، بیمار میشوم که وقتی از شراب میخورم، هیچ وقت مست نمیشوم.
هوش مصنوعی: چشمان معشوقهٔ من باعث شده که حالت ناخوشی پیدا کنم؛ گاهی مست و گاهی گیج و خراب میشوم.
هوش مصنوعی: اگر نزاری در صبر و شکیبایی نداشته باشد، به او دیوانه نگوید و بگذارید عقلا او را معذور بدانند.
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر پیروی از عواطف و احساساتش، نمیتواند به راهی که عاقلان در آن هستند برود، زیرا عاقلان نیز در غفلت و خودشیفتگی گرفتار هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی
چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور
که باز شانه کند همچو باد سنبل را
به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور
دلم همی نشود بر فراق یار صبور
همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور
اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل
ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور
ز کام و آرزوی خویش گم شدهست دلم
[...]
گل شکفته نماند مگر بصورت حور
خروش رعد نماند مگر بنفخه صور
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد
نگار من به لهاورد و من به نیشابور
ره دراز و غریبی و فرقت جانان
[...]
جهان سرای غرورست، نی سرای سرور
طمع مدار سرور اندرین سرای غرور
بعاقبت بحسام هوان شود مجروح
دلی که او بحطام جهان شود مسرور
فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.