صبا گر توانی گذر کن به جایی
سلامی به شاهی رسان از گدایی
غریبی ستم دیده ی روزگاری
گرفتار بیچاره ی مبتلایی
سرآسیمه بختی، به خون غرقه چشمی
فروبسته دستی ، به گِل مانده پایی
جگرخواره دلداده ای نیم جانی
جفا دیده بیحاصلی بینوایی
به آزاد سروی به سوسن زبانی
به گلبرگ رویی ز بلبل نوایی
به شیرین دهانی ز فرهاد مهری
به لیلی صفاتی ز مجنون وفایی
ز لب تشنه جانی به آبِ حیاتی
ز تن رفته روحی به عیسی صفایی
ز آدم مثالی به باغ بهشتی
ز یعقوب حالی به یوسف لقایی
به یاقوت لعلی به ضحاک خشمی
به خورشید رویی به جمشید رایی
به لاله جبینی به سنبل نسیمی
به نرگس کلاهی به غنچه قبایی
به فربه سرینی به لاغر میانی
به محکم ستیزی به مشکل گشایی
به غمزه گدازی به ابرو نوازی
به بیگانهرویی به چشم آشنایی
بگوی ای صبا کای ز دستِ تو هر دم
مرا تازه بر سر گذشته بلایی
روانم به بویِ تو در اضطرابی
دلم با خیالِ تو در ماجرایی
نزاری به زاری لگدکوب غربت
نه رویش به راهی نه راهش به جایی
گرش جان به یک دم رسد تا بمیرد
هنوزش به وصل تو باشد رجایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من همی داد گفتی گوایی
که باشد مرا روزی ازتو جدایی
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
من این روز را داشتم چشم وزین غم
[...]
نوای تو ای خوب ترک نوآیین
درآورد در کار من بینوایی
رهی گوی خوش، ورنه بر راهوی زن
که هرگز مبادم ز عقشت رهایی
ز وصفت رسیدهست شاعر به شعری
[...]
دلا تا تو اندر هوان و هوائی
نه جفت زمینی نه جفت هوائی
بلا از تو بیند همیشه تن من
بلائی تو یا بر بلا مبتلائی
چرا مهر دستان زنی برگزیدی
[...]
نوا گوی بلبل که بس خوش نوایی
مبادا تو را زین نوا بینوایی
نواهای مرغان دو سه نوع باشد
تو هر دم زنی با نوایی نوایی
گر از عشق گویا شدستی تو چون من
[...]
نماند است در چشم من روشنائی
که افتاد با پیریم آشنائی
ز پیری چرا گشت تاریک چشمم
اگر آشنائی بود روشنائی
بهار جوانی فرو ریزد از هم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.