در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی
در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی
خلقی از شمعِ جمالِ تو چو پروانه بسوخت
تو خود از حسن نداری به کسی پروایی
سالکان در طلبت بس که جهان گردیدند
در جهان چون تو ندیدند جهان آرایی
کیست خورشید که در حسن تو داخل باشد
لاف خوبی نزند با تو زمین پیمایی
هر که را پرتو مهرِ تو جگر گرم کند
دلِ بیطاقتش آرام نگیرد جایی
عاجزم در صفتِ حسنِ تو و میدانم
که نداری و نبودهست ترا همتایی
زنده از بویِ تو گشتم که ز مبدایِ وجود
قالبِ خاکی من یافت از او احیایی
باز چون درگذرم چون به سرم برگذری
ناله برخیزد و فریاد ز هر اعضایی
غافل است آن که شکایت ز نزاری کردهست
ورنه عاقل نکند سرزنشِ شیدایی
من به طوفانِ ملامت متغیّر نشوم
که به هر باد به هم بر نشود دریایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.