ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست
دستارچهای پیشکشش کردم، گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که تو راست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست
دستارچهای پیشکشش کردم، گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که تو راست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف ماهی میپردازد که به زیبایی و قامت بلندی شبیه سرو است. این ماهی آیینهای در دست دارد و به زیبایی خود میرسد. وقتی شاعر هدایتی به او میکند، ماهی به طعنه میگوید که شما فقط در خیال وصال من هستید و این آرزو محال است.
هوش مصنوعی: ماهی که قدش به درخت سرو میرسید، با آینه در دست، به زیبایی خود میرسید.
هوش مصنوعی: دستارچهای برایش تقدیم کردم، اما او گفت که این وصال فقط یک آرزو است و تو در خیال خود هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
قدش به درخت سرو میماند راست
زلفش به رسن، که پای بند دل ماست
همین شعر » بیت ۱
ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
زاول به منت میل بد آن میل کجاست؟
و امروز ملول گشتی از بهر چراست؟
خر سر سر تو سزای زخم تبر است
وز روی قیاس کرد گوئی دگر است
لیکن بمیان هر دو فرق اینقدر است
کاینجا ملحد بزیر و آنجا زبر است
در طاس فلک نقش قضا و قدر است
مشکل گرهیست خلق از این بیخبر است
پندار مدار کین گره بگشایی
دانستن این گره به قدر بشر است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.