آمدم باز دلی مضطرب از دروایی
تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی
مرده ای زنده شود گر قدمی رنجه کنی
وه وه ای گر به سر کشته ی هجران آیی
همه شب منتظر عکس خیال رخ تو
بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی
می توان کرد اگر کار به انصاف کنند
بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی
می توان کرد اگر کار به انصاف کنند
نسبتِ روزِ قیامت به شب تنهایی
انتظارِ نظرِ مرحمتی می دارم
چه شود گر به ترحّم اثری بنمایی
حُجُب از پیشِ دل خسته ی ما برداری
گره از کار فروبسته ی ما بگشایی
صفحه ی آینه ی خاطر مشتاقان را
صیقلی برفکنی زنگ غمی بزدایی
حللِ خلدِ برین در برِ ما پوشانی
قدحِ ماءِ مَعین بر سرِ ما پیمایی
مشفقی نیست که گوید به نزاری خاموش
چیست این وسوسه یکباره شدی سودایی
طمع منزلتی دار که حدِّ تو بود
سخن از مرتبه ای گوی که آن را شایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر با دلی مضطرب و انتظار به سراغ محبوب میآید تا او تسکینش دهد. او میخواهد که محبوب با یک نگاه، جان او را زنده کند و در انتظار دیدن چهرهاش به سر میبرد. شاعر از معشوق میخواهد که در روز قیامت، که به شب تنهاییاش ارتباط دارد، به او نگاهی رحمتآمیز بیندازد و دل خستۀ او را تسلی بخشد. او همچنین از محبوب میخواهد که موانع را از محبتشان بردارد و غمها را از دلها برطرف کند. شاعر در نهایت ابراز میکند که در جستجوی مقام و منزلت بالاتر است و از محبوب میخواهد که در این باره صحبت کند.
هوش مصنوعی: من دوباره آمدهام با دلی ناآرام و بیقرار، تا تو به من آرامش و تسکین بدهی.
هوش مصنوعی: اگر فقط یک قدم به سوی کسی برداری، حتی مرده ای هم زنده میشود و اگر به سرِ کسی که به خاطر فراق تو در رنج است بیایی، واویلا!
هوش مصنوعی: چشمهای شیدای من هر شب در انتظار دیدن تصویر زیبای تو بر در و بام بود.
هوش مصنوعی: اگر انصاف در کارها رعایت شود، میتوان به راحتی به خواستهها رسید و به آرزوها نائل شد. در این میان، چشم من به هر گوشه و جایی دوخته شده است.
هوش مصنوعی: اگر انصاف در کارها رعایت شود، میتوان به تفاوت روز قیامت و شب تنهایی پی برد.
هوش مصنوعی: من امیدوارم که به من توجهی کنی و شاید با مهربانیات تأثیری بر من بگذاری.
هوش مصنوعی: ای کاش پردهها را از مقابل دل خستهمان برداری و مشکلاتی که بر سر راهمان وجود دارد را حل کنی.
هوش مصنوعی: به خاطر دلهای پر longing و شوق، آینهی ذهن را جلا بده و غم را از آن دور کن.
هوش مصنوعی: در باغ بهشتی، لباس زیبا و خوشبویی به ما میپوشانی و به ما جامی از آب گوارا میدهی تا بنوشیم.
هوش مصنوعی: هیچ کس نیست که به نزاری بگوید این وسوسه چه چیزی است و چرا ناگهان دچار جنون شدهای.
هوش مصنوعی: خواستهای از مقام و جایگاهی داشته باش که مرتبط با تواناییها و قابلیتهای تو باشد. به عبارتی دیگر، درباره مرتبهای صحبت کن که تو را شایسته آن میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.