ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده
آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده
بی موجبِ گناهی از ما به خشم رفته
بازآ که در فراقت کارم به جان رسیده
آرام جان برفته ترکِ وفا گرفته
ممکن بود که باشد هرگز دل آرمیده؟
مسکین دلم ببرده با خویشتن به بَرده
او خود ز دامِ زلفت کی بود سرکشیده
بنگر چه گونه باشد اکنون که بوده باشم
از گوشهٔ دهانت صد چاشنی چشیده
جانم به لب رسیده در آرزوی رویت
اول که بودم از تو آوازهای شنیده
گرچه نیی ز چشمم یک دم برون ولیکن
صاحب نظر نگیرد نادیده هم چو دیده
گر ناله نزاری روزی رسد به گوشت
چون بشنوی نگیری بر خویش ناشنیده
رازی که با تو دارم سرّی که با تو گفتم
زنهار تا نگویی با هیچ آفریده
میدار یاد ما را ما خود کهایم بی تو
ناممکن است از تو امّید ما بریده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عواطف عمیق جدایی و ناکامی در یک رابطه عاشقانه است. شاعر به معشوق خود میگوید که چرا پیوندشان را قطع کرده و از او دلخور شده است. او تصریح میکند که بدون دلیل گناهی، معشوق از او خشمگین شده و دلش به شدت در آرزوی دیدار او در آتش میسوزد. شاعر احساس تنهایی و ناامیدی میکند و از معشوق درخواست میکند که به او بازگردد، زیرا نبود او موجب رنج و اندوه عمیق شده است. او همچنین به رازهایی که با معشوق دارد اشاره میکند و از او میخواهد که این رازها را با هیچ کس در میان نگذارد. در پایان، شاعر تأکید میکند که امیدش به معشوق هرگز از بین نرفته است.
هوش مصنوعی: ای ترک ما، ارتباط ما را قطع کردی و در پایان از ما چه دیدی؟ ای روشنی هر دو چشمان من.
هوش مصنوعی: بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشی از ما ناراحت شدهای، برگرد که در دوریات جانم به لب رسیده است.
هوش مصنوعی: آرامش جان رفته و ترک وفا کرده است. آیا ممکن است که دل به آرامش بیاید و از این ناراحتی خلاص شود؟
هوش مصنوعی: دل غمگین و بینوايم، گرفتار عشق تو شده و آنچنان به خود مشغولم که از دلبستگيهاي تو رهايي ندارم. هیچکس از دام زلف تو نجات پیدا نکرده است.
هوش مصنوعی: به اینکه اکنون چه حسی دارم وقتی در گذشته از لبان تو طعمهای مختلفی را چشیدهام، فکر کن.
هوش مصنوعی: جانم به تنگی افتاده و در حسرت دیدن چهرهات هستم. در ابتدا که به یاد تو بودم، صدای تو را شنیده بودم.
هوش مصنوعی: هرچند که تو لحظهای از چشمم دور هستی، اما کسی که با درک و بصیرت است، تو را فراموش نمیکند و مانند چشمی که میبیند، هرگز از یاد نمیبرد.
هوش مصنوعی: اگر روزی صدای ناله و شکایت نزار به گوشت برسد، وقتی آن را بشنوی نباید نسبت به خود به آن توجه کنی و انگار نشنیده بگذری.
هوش مصنوعی: رازی که با تو دارم، یک راز خاص و شخصی است که به تو گفتم. خواهش میکنم این را با هیچکس دیگر در میان نگذاری.
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که ما همیشه یاد تو را گرامی میداریم. اما بدون تو، ادامه حیات برای ما دشوار است و امیدمان به تو قطع شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان ما شرابی از جام تو کشیده
سرمست اوفتاده دل از جهان بریده
وی جان ما به یک دم صد زندگی گرفته
تا از رخت نسیمی بر جان ما وزیده
ای جان پاکبازان در قعر هر دو عالم
[...]
ای کعبه سپهرت، تا کعب پا رسیده
شرعت خطاب کرده، ای رکن کعبه دیده
در سایه نجیبت آن لاغر سبک پر
جان بال بر کشاده دل بال و پر بریده
آن عنکبوت هیئت چابک قدم گه کفش
[...]
ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده
دل رفته ما پی دل چون بیدلان دویده
دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری
تا شحنه فراقت دستان دل بریده
از بس شکر که جانم از مصر عشق خورده
[...]
اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده
در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده
باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب
گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده
از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را
[...]
ای مثل چشم مستت چشم فلک ندیده
نقش خیال رویت بر لوح جان کشیده
دل ز اشتیاق وصلت از جان ملول گشته
جان در هوای لعلت از غم به لب رسیده
صدبار خار هجرت در پای دل شکسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.