آخر ای راحت جان جور تو تا چند برم
وز پی وصل تو خوناب جگر چند خورم
چند بر آتش هجران خودم خواهی سوخت
چاره ای کن که گذشت آب فراقت ز سرم
دست من گیر که در پای فراقم کشتی
به ازین بود به اشفاق تو جانا نظرم
در زبان همه مرد و زن شهر افتادم
تا شد از جرعه ی جام تو لب خشک ترم
گر چه هستم همه شب با تو برابر به خیال
روز روز از شرف وصل تو محروم ترم
پای ازین گل که فرو رفت نیاید بر سر
چشم ازان روی که دیدست نبندد دگرم
همه شب بر سر کوی تو زمین می بوسم
از رقیبان تو گر نیست مجال گذرم
در همه عالمم از کوی تو خوشتر جا نیست
جز بدان عالم ازین کوی نباشد سفرم
جان و دل معتکف کوی تواند ار بروم
این سفر نیست که یک هفته گر آیی به برم
گر ز چشمم بروی نقش تو از دل نرود
بل که منظور توی گر به جهان می نگرم
تو به کلی مکن از یاد نزاری فرموش
که مرا تا نفسی هست به فکر تو درم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای شهی کز همه شاهان چو همی در نگرم
خدمت تست گرامی تر و شایسته ترم
تا همی زنده بوم خدمت تو خواهم کرد
از ره راست گذشتم گر ازین در گذرم
دل من شیفته بر سایه، و جاه و خطرست
[...]
ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم
همه بر شارع اقبال بود رهگذرم
مهر و کین تو نهد قاعدۀ کون و فساد
کرد صدباره ازین منهی فکرت خبرم
چون نهد روی بدین گنبد پیروزه نمای
[...]
فرخ آن روز که روشن به تو بد چشم سرم
خرم آن شب که به نزدیک تو بودی گذرم
گل عیشم چو بپژمرد در ایام فراق
بودی از عکس رخت لاله ستان بوم و برم
سر و بختم چو بیفتاد در این ماتم زار
[...]
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
میروم بیدل و بی یار و یقین میدانم
که من بیدل بی یار نه مرد سفرم
خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست
[...]
توبه ای کردم و گفتم که دگر می نخورم
تا منم باز دگر نام من و می نبرم
به ستم توبه ی مستحکم من بشکستند
چه قضا بود که ناگاه درآمد به سرم
طمعم بود که از غیب حضوری بخشند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.