پیر ما نعره زنان کوزه ی دردی در دست
روز آدینه به بازار درآمد سرمست
با مریدان به سر کوی خرابات کشید
با حریفان خرابات به مجلس بنشست
قدحی پر بستد تا سرو بر دست گرفت
گفت چه فاسق و چه زاهد و چه نیست و چه هست
صبغه الله به کار آید نی ارزق زرق
رنج بی هوده بود رنگ بر او نتوان بست
بانگ برداشت که تا چند ز کوته نظری
هان وهان عهد و وفا تازه کنید از سر دست
بت بود بت زر و سیم و رز و باغ و زن و زه
بت پرستی نکند هر که بود دوست پرست
دست بگشاد و حریفان همه را جامه بکند
باده در داد و مریدان همه را توبه شکست
هر که پیش آمد و تسلیم شد و بیعت کرد
از بروت خود و از ریش همه خلق برست
کرد از قاعده و عادت و رسم استغفار
برد یاران همه را بر سر پیمان الست
دعوت پیر چو بشنید نزاری و بدید
خود همین سنت و دین داشت نزاری پیوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شور در شهر فگند آن بت زنارپرست
چون خرامان ز خرابات برون آمد مست
پردهٔ راز دریده قدح می در کف
شربت کفر چشیده علم کفر به دست
شده بیرون ز در نیستی از هستی خویش
[...]
قاضی اسعد که عمید است او خزاعی نسب است
مرکز دانش و سرمایه فضل و ادبست
بعجم زاده ولی فخر نژاد عربست
دیدن طلعت میمونش طربرا سبب است
سخت عالی نسب و خوشخط و نیکو لقب است
[...]
آنکه در صدر قضا تا به حکومت بنشست
چنگ بازی بمثل سینه کبکی بنخست
وانکه تا او در انصاف گشودست ز بیم
پشت ظالم بشکست و نفس فتنه ببست
دیده اکنون نتواند که کند هیچ زنا
[...]
چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را
گر کریمی و معاشر مده این چار ز دست
مال پاشیدن و پوشیدن اسرار کسان
باده نوشیدن و بوسیدن معشوقهٔ مست
صنما بسته آنم که در این منزل تست
خبری یابم زان زلف شکسته به درست
درد و غمهای تو و عهد وفایت بر ماست
هم به جان تو که هوش و دل و جانم بر تست
دل من نیست شد و سوز تو از سینه نرفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.