حرام بر من و بر هر که بی تو می خورده ست
بر آن که خورد حلالش حرام کی کرده ست
به حکمِ عقل حرام است نان و آب برو
که ناحق از خود هر دم دلی بیازرده ست
به غیرِ خمر و زنا و ربا و غیبت و قتل
حلال داند وین رخصتش که آورده ست
هنوز لحمِ خنازیر خوردن اولاتر
بر آن که تن به طعام یتیم پرورده ست
به خمر خانه رو و خمر خواه و حالی خور
که فرشِ عیش و بساطِ نشاط گسترده ست
به رغمِ عادتِ بدگوی نیک بخت به طبع
ز بامداد گرفته ست جامِ می بردست
خوشی درآ به خراباتِ عشق و فارغ شو
ز هرچه بر زبر و زیرِ این سرا پرده ست
کسی که بوی نبرده ست از شمامۀ عشق
گرش چو عود بسوزی هنوز افسرده ست
لطیفه هایِ نزاری حقایقِ محض است
تو عفو کن به بزرگی که در سخن خرده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به مفهوم حرام و حلال پرداخته و تاکید دارد که زندگی بدون عشق و دوری از معشوق به نوعی حرام است. او میگوید که خوردن نان و آب در حالتی که دل از عشق پریشان است، حرام میباشد. شاعر در ادامه، به مقایسهی چیزهای حرام و حلال میپردازد و تاکید میکند که عشق و خوشیهای واقعی در خرابات عشق یافت میشود. او دعوت میکند که از دلتنگی و غم دور شویم و به شادمانی در عشق بپردازیم. در پایان، شاعر از بزرگی که در سخنانش نکتهای گفته عفو میطلبد.
هوش مصنوعی: هر کس که بدون تو بخورد، برای من حرام است، و کسی که حلال میخورد هم به سبب آنکه تو را ندارد، کارش حرام شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر عقل، نان و آب تو حرام است، زیرا تو هر روز به ناحق دلی را آزار میدهی.
هوش مصنوعی: او جز شرابخواری، زنا، ربا، غیبت و قتل، چیز دیگری را حلال میداند و به همین دلیل این مجوز را که آورده است، معتبر میشمارد.
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان برای زندگی و بقای خود چیزی بخورد که ممکن است در نظر دیگران ناپسند باشد، تا آنکه خود را به غذای یتیم ببندد و در این راه به او آسیب برساند.
هوش مصنوعی: به جایی برو که میتوانی نوشیدنی بنوشی و از زندگی لذت ببری، چرا که همه چیز برای شادی و خوشگذرانی آماده است.
هوش مصنوعی: به رغم عادت بدگویی برخی افراد خوشبخت، طبیعت در صبح زود، جام شراب را به دست گرفته است.
هوش مصنوعی: به خوشی به مکانهای پر شور و عشق برو و از تمامی مسائل و حواشی این دنیا بیخبر باش.
هوش مصنوعی: کسی که از عشق بویی نبرده باشد، حتی اگر مانند عود بسوزد و در آتش باشد، باز هم بیحال و افسرده است.
هوش مصنوعی: لطیفههای نزار حقیقتهایی ناب هستند، پس به بزرگی خودت ببخش که در حرفهایت اشکالی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.