نشسته ام مترصّد که یار باز آید
قرارداد مگر به قرار بازآید
چو حلقۀ کمرش در میان کنم دستی
گر به وعدۀ بوس و کنار باز آید
مگر موافقِ بختم شود چو اخترِ سعد
خلافِ قاعدۀ روزگار بازآید
رقیب مانع او شد ولی مگر هم زود
چو بگذرد دیِ هجران بهار باز آید
اگرچه دیر شد از رفتنش ولی دارم
امّیدِ آن که پس از انتظار باز آید
یکی چو با شۀ حسنش شکارگر نبود
اگر به جکسۀ بختم هزار بازآید
بگو به یارِ سفر کرده ای صبا زنهار
به خونِ ما نخورد زینهار بازآید
هنوز بر پیِ دل می روم ز بی کاری
بدان امید که روزی به کار باز آید
رباب وار کشم گوش مالِ دعدِ فراق
مگر به چنگِ نزاریِ زار بازآید
دلی پر از گله دارم ز دوستانِ دو روی
تهی کنم اگرم رازدار بازآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در انتظار بازگشت محبوب خود نشسته و نگران است که آیا روزی او دوباره برمیگردد یا خیر. او به یاد وعدهها و عشقهای گذشتهاش میافتد و امیدوار است که زمان بهتری فرا برسد. شاعر از رقیبانی که مانع وصالش شدهاند گله میکند و با حسرت به روزهای خوش گذشته فکر میکند. همچنین، او همچنان به جستجوی دل و دلداری در روزگار تنهایی ادامه میدهد و آرزو میکند تا آن روزی که محبوبش به او برگردد، صبر کند. در نهایت، شاعر رازهای خود را در دل نگه میدارد و در انتظار یک روز خوش به سر میبرد.
هوش مصنوعی: نشستهام منتظر که دوست دوباره بیاید، شاید که با او بتوانم به آرامش برسم.
هوش مصنوعی: وقتی کمری را که دورش حلقه بسته در میان ببرم، اگر وعدۀ بوسیدن و در آغوش کشیدنش را بدهم، ممکن است دوباره برگردد.
هوش مصنوعی: تنها زمانی خوشبختی به من روی میآورد که ستارهام مطابق با شانس و سرنوشتم باشد و در غیر این صورت، روزگار همچنان بر خلاف من عمل خواهد کرد.
هوش مصنوعی: رقیب مانع رسیدن او شد، اما آیا با گذشت زمان، درد جدایی تمام میشود و بهار دوباره باز نخواهد گشت؟
هوش مصنوعی: هرچند او دیر رفت، اما هنوز امیدوارم که پس از مدتی انتظار دوباره برگردد.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند پادشاهی چون حسن پیدا شود، دیگر شکارگری وجود نخواهد داشت، حتی اگر بخواهم هزار بار شانس خود را جستوجو کنم.
هوش مصنوعی: به باد بگو که به دوستِ سفر کردهام بگوید، ای باد، مراقب باش که به خونِ ما لطمهای نرساند. امیدوارم او دوباره بازگردد.
هوش مصنوعی: من هنوز به دنبال دل خود میروم و از سر بیکاری این کار را میکنم، به امید اینکه روزی به کاری مشغول شوم.
هوش مصنوعی: برخی از تنهایی و غم فراق میگویند و به یاد یکی از عشاقشان گوشهای را مینوازند، شاید با این کار بتوانند دوباره در آغوش محبوب بیافتند.
هوش مصنوعی: من در دل خود از دوستان دو رو ناراحتی و ناامیدی دارم و اگر کسی که بتواند رازهایم را حفظ کند دوباره به زندگیام برگردد، میتوانم این احساسات را کنار بگذارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز شمس دین طرب نوبهار بازآید
نشاط بلبله و سبزه زار بازآید
کرانه کرد دلم از نبیذ و از ساقی
چو وصل او بگشاید کنار بازآید
کبوتر دل من در شکار باز پرید
[...]
زهی خجسته زمانی که یار بازآید
به کامِ غمزدگان غمگُسار بازآید
به پیشِ خیلِ خیالش کشیدم اَبلقِ چشم
بدان امید که آن شهسوار بازآید
اگر نه در خمِ چوگان او رَوَد سَرِ من
[...]
زهی خجسته زمانی که یار باز آید
به کام غمزدگان غمگسار باز آید
اگر فدای امام زمان نخواهد شد
ز سر چه گویم و سر خود چکار باز آید
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.