وداع کردم و رفتم به صد پریشانی
ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی
فراقِ همنفس الحق عظیم دشوارست
وداع جان نکند هیچ تن به آسانی
اگرچه جان پرِ جان است و دل برابر دل
به حکمِ جاذبهی اتصال روحانی
ولی چو میلِ محبت به یکدگر دارند
همی کنند تقاضا نفوس انسانی
نصیبهایست ز بدو وصول هر کس را
به حدِّ مرتبهی خود ز حظِّ جسمانی
اگر مطالبهای میکند ملامت نیست
نه کشتنیست بدین امتحان نه زندانی
عذابِ روزِ قیامت شب مفارقتِ است
چه دیگرست همین رستخیز طوفانی
ز دست ما چو زمام مراد بیرون شد
به سر بریم به دشواری و به آسانی
اگر زمین و زمان بر هم افکند زلزال
تغیّری نپذیرد محبتِ جانی
صبا بگوی به آرامِ جان من که مکن
خلافِ عهدِ نزاری دگر تو میدانی
رکابوار کند پای مالِ ایّامم
اگر عنان عنایت ز ما بگردانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.