ز دوستانِ قدیمی نظر دریغ مدار
ز کویِ ما به طوافی گذر دریغ مدار
قبول کردۀ خود را به عیب باز مده
عنایتی ز منِ بی هنر دریغ مدار
مرا به رسمِ عیادت بپرس و رحمت کن
طبیبِ درد تویی گل شکر دریغ مدار
به جامِ وصل خمارِ مفارفت بشکن
ز تشنه آب وز عاشق نظر دریغ مدار
نه نامه ای نه سلامی ز دوستی اثری
نمی نمایی باری خبر دریغ مدار
نگویمت که مثالی به طم طراق فرست
سه چار حرف ز من مختصر دریغ مدار
سماعِ نالۀ من کن شبانِ تا به سحر
نگویمت که ز من خواب و خور دریغ مدار
به دوستی که به چشمِ موافقت نظری
ز دوستانِ حقیقی دگر دریغ مدار
نزاریا چه کنی دستِ ما و دامنِ دوست
ز آستانۀ تسلیم سر دریغ مدار
اگر مطالبۀ جان کند تفاوت نیست
مرادِ دوست بده ما حضر دریغ مدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دوستان قدیمی خود میگوید که از عشق و محبتشان دریغ نکنند. او از آنها میخواهد که رابطهشان را حفظ کنند و از خوب و بد یکدیگر بگذرانند. شاعر به دوستی به عنوان طبیب دردها اشاره میکند و از او میخواهد که محبت و توجه کند. همچنین به گسستگی بین دوستان اشاره میکند و خواهان ارتباط و سرنخی درباره حال و روز یکدیگر است. در نهایت، او بر اهمیت دوستی واقعی تأکید کرده و میخواهد که محبت و کمک از طرف دوستانش به او نرسد. این شعر در کل پیامی از ارتباط و دوستی و محبت را القا میکند.
هوش مصنوعی: از دوستان قدیمی خود غافل نشو و در عبور از محله ما از دیدار ما دریغ نکن.
هوش مصنوعی: هرگز نگذار عیوب کسی را که به او محبت داری بر تو آشکار شود و از لطف و محبت خود به من بیهنر کم نکُن.
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که با مهربانی به من سر بزن و از دردهایم بپرس، چون تو مانند یک پزشک برای من هستی. رحمت و محبتت را از من دریغ نکن.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به وصال محبوب، تمام دردها و جداییها را فراموش کن و از لب تشنه خود آب بنوش. به عشق و نگاه او حسادت نکن و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: نه نامهای از تو میرسد و نه سلامی، از دوستی هیچ نشانهای نمیبینم؛ پس لطفاً خبری از خودت نیاور.
هوش مصنوعی: نمیخواهم که برای من مثالهایی با زرق و برق بفرستی، فقط کمی از حرفهایم را به طور مختصر دریغ نکن.
هوش مصنوعی: ای شبان، تا سپیده دم به صدای نالههای من گوش کن و به من بگو خواب و خوراک را از من دریغ مکن.
هوش مصنوعی: دوستی که با نگاهی مثبت و همدلی به شما نگاه میکند، باید جلوی خودتان را بگیرید و از افرادی که به راستی دوستان شما هستند، دریغ نکنید.
هوش مصنوعی: نزاریا، چه میکنی؟ دست ما و دامن دوست را از درگاه تسلیم دور مکن!
هوش مصنوعی: اگرچه جانم در حال طلب است و این موضوع اهمیتی ندارد، تنها چیزی که میخواهم این است که محبت و توجه دوست را به من ندهید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
[...]
طلوع باده ز شام و سحر دریغ مدار
ز خاک جرعه خود چون قمر دریغ مدار
اگر به گنج سر بیل باغبان آید
بگو که آب زر از جام زر دریغ مدار
حیات تلخ بده عیش خوشگوار بگیر
[...]
چو شمع، جان ز نسیم سحر دریغ مدار
ز دوستان سبکروح سر دریغ مدار
ز بوی سوختگی روح تازه می گردد
ز شمع خرده جان چون شرر دریغ مدار
درین حدیقه اگر دوستدار چشم خودی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.