آن کداماند و کیاناند و کجا میباشند
کز خرد دور و برانگیخته با اوباشاند
گرچه آزرده و رنجور شود دلهاشان
از جفای دگران سینۀ کس نخراشند
برِ این کِشته گر ابلیس خورد گر آدم
همچنان مجتهدان دانۀ خود میپاشند
گر به دربانیِ دل نصب شوی قانع باش
ماه و خورشید در این پردهسرا فرّاشاند
نیست با مردمِ نادان سخنِ منکر حق
که ندانی که گدایانِ خدا قلّاشاند
خویشتن را ز خدا دان و منافق بشمار
اغلب اربابِ حقایق به جهالت فاشاند
واعظ آن است که اثبات کند نفیِ وجود
گز ز من راست بپرسی دگران فحّاشاند
صلح کردهست و سپر بر سرِ آب افکندهاست
با نزاری همه زان در جدل و پرخاشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی افراد نادان و مجتهدان میپردازد و به نقد رفتارهای آنان میپردازد. افرادی که از حقایق دورند و تمایلی به فهم درست مسائل ندارند، حتی اگر دلشان رنج بکشد، از جفای دیگران شکایت نمیکنند. در عین حال، کسانی که خود را دانا میپندارند گاهی به جهالت دچارند. همچنین به این نکته اشاره میشود که در این دنیا، حقایق و دروغها در هم آمیختهاند و آنهایی که به دنبال حقیقتاند باید از منافقها و بیتوجهان دوری کنند. در نهایت، متن به جنگ و جدل میان افراد اشاره دارد و نشان میدهد که برخی در حال صلحجویی هستند در حالی که دیگران درگیر نزاع و جدلاند.
هوش مصنوعی: این افراد چه کسانی هستند و در کجا زندگی میکنند که به دور از عقل و به تحریک نادانان قرار دارند؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دلهایشان از بیمهری دیگران آسیب میبیند و به درد میآید، اما کسی را ناامید نمیکنند و به او آسیبی نمیزنند.
هوش مصنوعی: اگر ابلیس هم از این زمین استفاده کند، آدمها همچنان به مانند مجتهدان، دانههای خود را میپاشند.
هوش مصنوعی: اگر به دروازهخانه دل راه پیدا کنی، راضی باش که در این مکان، روز و شب درخشان هستند.
هوش مصنوعی: من با مردم نادان صحبت نمیکنم، زیرا نمیدانند که فقرای خداوند، کارگزاران و نمایندگان او هستند.
هوش مصنوعی: خودت را از خدا بدان و کسی را که به طور نفاق زندگی میکند، به حساب بیاور، زیرا اکثر کسانی که به حقیقتها آگاهند، در واقع نادان هستند.
هوش مصنوعی: واعظ کسی است که تلاش میکند وجود را انکار کند، اما اگر از من بپرسی، دیگران فقط بر من فحش میدهند.
هوش مصنوعی: او با دریا صلح کرده و سپر را بر روی آب گذاشته است، در حالی که دیگران هنوز در نزاع و دشواری هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند
وز طمع مانده شب و روز بر آن در چو کلند
بر در میر تو، ای بیهده، بسته طمعی
از طمع صعبتر آن را که نه قید است و نه بند
شوم شاخی است طمع زی وی اندر منشین
[...]
اندرین شهر بسی ناکس برخاسته اند
همه خر طبع و همه احمق و بی دانش و دند
شمس تبریز! تو جانی و همه خلق تناند
پیش جان و تن تو صورت تنها چه تنند
برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند
عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
من دیوانه ز زنجیر نمیاندیشم
که کشیدهست مرا زلف مسلسل در بند
خسروان از پی نخجیر دوانند ولی
[...]
سوی دیرم نگذارند که غیرم دانند
ور سوی کعبه شوم راهب دیرم خوانند
زاهدان کز می و معشوق مرا منع کنند
چون شدم کشته ز تیغم بچه می ترسانند
روی بنمای که جمعی که پریشان تواند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.