گنجور

 
حافظ

ببین هلالِ محرّم بخواه ساغر راح

که ماه اَمن و اَمان است و سال صلح و صلاح

نزاع بر سر دنیای دون گدا نکند

به پادشه بِنه ای نور دیده کوی فلاح

عزیز دار زمانِ وصال را، کـ‌آن دَم

مقابلِ شبِ‌قدر است و روزِ اِستِفتاح

بیار باده که روزش به خیر خواهد بود

هر آن که جام صبوحی نهد چراغ صباح

کدام طاعتِ شایسته آید از من مست

که بانگِ شام ندانم ز فالق الاصباح

دلا تو غافلی از کار خویش و می‌ترسم

که کس درت نگشاید چو گم کنی مفتاح

به بوی وصل چو حافظ شبی به روز آور

که بشکفد گل بختت ز جانبِ فتّاح

زمان شاه شجاع است و دور حکمت و شرع

به راحت دل و جان کوش در صباح و رواح

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شمارهٔ ۲۳ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مسعود سعد سلمان

زهی هوا را طواف و چرخ را مساح

که جسم تو ز بخارست و پرتو ز ریاح

اگر به صورت و ترکیب هستی از اجسام

چرا به بالا تازی ز پست چون ارواح

ز دوستی که تو داری همی پریدن را

[...]

حکیم نزاری

همین که بانگ بر آید که فالق الصباح

غذای روح طلب کن بخواه کوزه راح

اگر جماد نیی جنبشی کن ای غافل

مباش کم ز وحوش و طیور وقت صباح

برای دفع مخالف گر اتفاق افتد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
اوحدی

بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح

بیا، که زنده به بوی تو می‌شوند ارواح

تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان

تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح

فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد

[...]

خواجوی کرمانی

بنوش لعل مذاب از زمرّدین اقداح

ببین که جوهر روحست در قدح یا راح

خوشا بروی سمن عارضان سیم اندام

عقیق ناب مروّق ز سیمگون اقداح

بریز خون صراحی که در شریعت عشق

[...]

سلمان ساوجی

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین

که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح

هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده

مگر به روز نبرد تو در سهام و رماح

به هر زمین که گذر کرده باد آبادی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه