دلبر و جانان من برد دل و جان من
برد دل و جان من دلبر و جانان من
از لب جانان من زنده شود جان من
زنده شود جان من از لب جانان من
روضه ی رضوان من خاک سر کوی دوست
خاک سر کوی دوست روضه ی رضوان من
این دل حیران من واله شیدای تست
واله و شیدای تست این دل حیران من
یوسف کنعان من مصر ملاحت تر است
مصر ملاحت تر است یوسف کنعان من
سرو گلستان من قامت دلجوی توست
قامت دلجوی توست سرو گلستان من
حافظ خوشخوان من نقد کمال غیاث
نقد کمال غیاث حافظ خوشخوان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی شاعر به محبوبش است. شاعر احساسات عمیق و شیفتگی خود را وصف کرده و به زیبایی محبوب و اثر آن بر زندگی خود اشاره میکند. او از زیباییهای او به عنوان سرچشمه حیات و شادی یاد میکند و دلدادگیاش را به گونهای بیان میکند که محبوبش برایش همچون بهشتی است. همچنین، برتری محبوبش را نسبت به دیگران و زیباییهای طبیعت نیز میستاید. به طور کلی، این شعر نشاندهنده اشتیاق و وابستگی عاطفی عمیق شاعر به معشوق است.
هوش مصنوعی: عزیز و محبوب من، هم دل مرا برد و هم جانم را. محبوب من، هم دل را گرفت و هم جان را.
هوش مصنوعی: از لب محبوبم زندگی دوباره به من باز میگردد و جانم از آن لبهای او زنده میشود.
هوش مصنوعی: بهشت من و خوشبختیام در خاک خیابان دوست قرار دارد و عشق به او برای من همانند بهشت است.
هوش مصنوعی: دل بیخبر من به شدت تحت تاثیر تو است و کاملاً شیدا و مجنون تو شده است.
هوش مصنوعی: یوسف اهل کنعان من، در مصر جذابتر و دلنشینتر است.
هوش مصنوعی: درخت سرو در باغ من، نماد زیبایی و قامت دلبر تو است.
هوش مصنوعی: این بیت به توانایی و مهارت حافظ در شعر و ادبیات اشاره دارد. شاعر به وصف و ستایش حافظ میپردازد و او را به عنوان نمونهای برتر از کمال و زیبایی در شعر معرفی میکند. به عبارتی، این بیانیادآور این است که آثار حافظ در اوج زیبایی و فصاحت قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دلبر و جانان من برد دل و جان من
برد دل و جان من دلبر و جانان من
همین شعر » بیت ۱
دلبر و جانان من برد دل و جان من
برد دل و جان من دلبر و جانان من
شاعر این غزل طبق این مستند کمال غیث شیرازی است.
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من
بیتو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی، ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من راه نظر چست بست
[...]
باد صبا هر نفس تازه کند جان من
کز نفسش می دمد بوی گلستان من
بس که به سر بر زدم دست به زاری نماند
بلبل شوریده را طاقت دستان من
فصل ریاحین و من حبس به زندان تن
[...]
دور شد از یکدگر دور ز جانان من
جان من از جسم من جسم من از جان من
داغ تو و درد تو هست مرا خوش که هست
مرهم من داغ تو درد تو درمان من
از غم دلبر دلم خون شد و آن خون همه
[...]
چشمه حیوان من شد لب جانان من
شد لب جانان من چشمه حیوان من
شد رخ جانان من شمع شبستان من
شمع شبستان من شد رخ جانان من
برد دل وجان من از نگهی چشم تو
[...]
ای صنم نازنین، ناز تو بر جان من
وِی بتِ مهرآفرین ، کفرِ تو ایمانِ من
گر تو فرستیم زهر، ور تو پسندیم درد،
زهر تو تریاق دل، درد تو درمان من
آتش لعلت که هست، آب حیات رقیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.