گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کوهی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیهٔ آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلاً برای پیدا کردن شعری که مصرع «ماه رویت آفتاب است ای پسر» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیهٔ آنها «ر» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
ث
ج
ح
خ
د
ر
ز
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

شمارهٔ ۱: تخم هوس مکارید در خاکدان دنیا

شمارهٔ ۲: در خفا و در ملا دیدم خدا

شمارهٔ ۳: جان ها فدای دیدن دیدار بوالوفا

شمارهٔ ۴: برای آنکه ظاهر گردد اسما

شمارهٔ ۵: ما ذره‌ایم پیشت ای آفتاب جان‌ها

شمارهٔ ۶: جهت مر جسم را باشد نه جان را

شمارهٔ ۷: ما نمی بینیم جز ذات خدا

شمارهٔ ۸: ازگلستان جنان آمد صبا

شمارهٔ ۹: شب رفته ایم در سر زلف توچون صبا

شمارهٔ ۱۰: سوختم پروانه سان از شمع رخسار شما

شمارهٔ ۱۱: چون پریشان است زلف یار ما

شمارهٔ ۱۲: از هر که گلبن بینند روی جان را

شمارهٔ ۱۳: به یدین او سرشت چون گل ما

شمارهٔ ۱۴: ایکه اندر ذات پاکت نیست چونی و چرا

شمارهٔ ۱۵: دیده ام آن ماه را در نیم شب

شمارهٔ ۱۶: دوشم از غیب میرسید خطاب

شمارهٔ ۱۷: گر من از عشق جگر خوار بنالم چه عجب

شمارهٔ ۱۸: دارم از خان وصال یار امید نصیب

شمارهٔ ۱۹: هست آن آفتاب ماه نقاب

شمارهٔ ۲۰: دوش می آمد بگوش جانم از حضرت خطاب

شمارهٔ ۲۱: دل چو شستم ز غیر نقش ادب

شمارهٔ ۲۲: هستم از لعل تو در آتش و آب

شمارهٔ ۲۳: از شمع ماه روی تو پر زیور آفتاب

شمارهٔ ۲۴: خوانده ام از عنده ام الکتاب

شمارهٔ ۲۵: دیده دل بر گشادم همچو ماه و آفتاب

شمارهٔ ۲۶: هر صبا از چرخ آمد آفتاب مه نقاب

شمارهٔ ۲۷: ظل ممدود سر زلف تو چون بر سر ماست

شمارهٔ ۲۸: شام معراجی که زلف یار ماست

شمارهٔ ۲۹: دلم آئینه آن دلستان است

شمارهٔ ۳۰: ماه رخسار شما خورشید پر انوار ما است

شمارهٔ ۳۱: ذات و صفات در نظر عارفان یکی است

شمارهٔ ۳۲: رندی و شب روی به دو عالم چکار ماست

شمارهٔ ۳۳: دوش در میکده گلبانگ علالا میرفت

شمارهٔ ۳۴: زلف بر دوش و بشب چون مه تابان میرفت

شمارهٔ ۳۵: همسایه آفتاب ماه است

شمارهٔ ۳۶: نیست گر بر سر زلفین توام سود انیست

شمارهٔ ۳۷: مه و خورشید روی ما عیان است

شمارهٔ ۳۸: به خدا پیش جمله ذرات

شمارهٔ ۳۹: لوح محفوظ در جبین شما است

شمارهٔ ۴۰: تا چو عکس چشم آن مه روشنی عین ماست

شمارهٔ ۴۱: ذات حق از لا و الا برتر است

شمارهٔ ۴۲: آن نازنین پسر که دل از ما ربود و رفت

شمارهٔ ۴۳: از گل روی تو باغ دل ما خندان است

شمارهٔ ۴۴: موج دریا نیست دریا عین ما است

شمارهٔ ۴۵: بر رخ میان قطره دریا وجود ما است

شمارهٔ ۴۶: جمالش را جلال آئینه دار است

شمارهٔ ۴۷: تا ز رخ آن مه لقا زلفین مشکین برگرفت

شمارهٔ ۴۸: ما بدانیم که خوبی چو تو در عالم نیست

شمارهٔ ۴۹: کون جامع جسم و جان آدم است

شمارهٔ ۵۰: جانرا ز عکس خال تو بر دل چو داغها است

شمارهٔ ۵۱: زلف شبرنگ تو سر حلقه درویشان است

شمارهٔ ۵۲: هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست

شمارهٔ ۵۳: آن مه ترک چون گل خنده زنان دی بدمست

شمارهٔ ۵۴: دست عشق آمد گریبانم گرفت

شمارهٔ ۵۵: دیده تا رخساره دلدار را دیدن گرفت

شمارهٔ ۵۶: دیده خونبار را دیدار خوبان آرزوست

شمارهٔ ۵۷: دوش در میخانه ما رفتیم مست و می پرست

شمارهٔ ۵۸: دل من در بر دلدار چو گفت الله دوست

شمارهٔ ۵۹: جانم از صبح ازل چون دیده بر دیدار داشت

شمارهٔ ۶۰: مائیم بر صفات و صفات تو عین ما است

شمارهٔ ۶۱: آن دلربا که در دو جهانش نظیر نیست

شمارهٔ ۶۲: عکس لعل لبت ای دوست چو در جان من است

شمارهٔ ۶۳: میان ما و او ره در میان است

شمارهٔ ۶۴: سواد اعظم آن خال سیاه است

شمارهٔ ۶۵: روشنی در چشم ما از روی آن مه پیکر است

شمارهٔ ۶۶: ذات حق روشن است در آیات

شمارهٔ ۶۷: درد جان داریم درمان الغیاث

شمارهٔ ۶۸: دارم از ترک برسر خود تاج

شمارهٔ ۶۹: تا رود جان بجانب معراج

شمارهٔ ۷۰: ساقی بجام باده گلرنگ در صباح

شمارهٔ ۷۱: برداشتیم از کف ساقی روح راح

شمارهٔ ۷۲: تا نهادم بخاک آن کو رخ

شمارهٔ ۷۳: اگر خدا بنماید جمال بی برزخ

شمارهٔ ۷۴: شبی بودم چو مه پهلوی خورشید

شمارهٔ ۷۵: چو دل ز آئینه جان زنگ بزدود

شمارهٔ ۷۶: اهل دل در دیده روی دلستانرا دیده اند

شمارهٔ ۷۷: عارفانی که با خدا باشند

شمارهٔ ۷۸: تا غمزه شوخ تو بما جنگ برآورد

شمارهٔ ۷۹: واجب و ممکن بهم پیوسته اند

شمارهٔ ۸۰: چشم نیرنگ باز پی مرود

شمارهٔ ۸۱: بنور پاک تو چشم دلم چو بینا شد

شمارهٔ ۸۲: خوش حال آن کسانی کز دام تن رهیدند

شمارهٔ ۸۳: چشمم از جور یار می گرید

شمارهٔ ۸۴: به قامت گلرخان سرو روانند

شمارهٔ ۸۵: دل من بی جگری کرد و بجانان نرسید

شمارهٔ ۸۶: ز رویت ماه تابان آفریدند

شمارهٔ ۸۷: صوت نقاره ونی و سرناو چنگ و عود

شمارهٔ ۸۸: هر که را زلف چو زنجیر تو دیوانه کند

شمارهٔ ۸۹: وحدت چو احد نمود واحد

شمارهٔ ۹۰: عقل کل درکنه ادراک تو ره گم میکند

شمارهٔ ۹۱: بذات آنکه ما را جسم و جان داد

شمارهٔ ۹۲: سرو گل چهره اگر بند قبا بگشاید

شمارهٔ ۹۳: صفا در خانه دل را که یار صاف میآید

شمارهٔ ۹۴: هر که شهوت بکشد روح مجرد باشد

شمارهٔ ۹۵: از جیب عدم وجود سر زد

شمارهٔ ۹۶: سحر که بوی گل کز جانب گلزار میآید

شمارهٔ ۹۷: بیاد لعل تو خون دلم شراب شود

شمارهٔ ۹۸: آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون برد

شمارهٔ ۹۹: از لعل یار باده ما خوشگوار شد

شمارهٔ ۱۰۰: عدم ضد وجود آمد به بینید

شمارهٔ ۱۰۱: ترک عشق رخ زیبا پسران نتوان کرد

شمارهٔ ۱۰۲: در عدم پیوست اظهار وجود

شمارهٔ ۱۰۳: ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد

شمارهٔ ۱۰۴: بط حرصم بمرد و بلبلان شد

شمارهٔ ۱۰۵: ماه روی تو مرا نور بصر میگردد

شمارهٔ ۱۰۶: بفضل صانع کون فیکون شدم موجود

شمارهٔ ۱۰۷: صبا که شام و سحر مشکبار می آید

شمارهٔ ۱۰۸: بوسه می خواهم و لعلت چو شکر میخندد

شمارهٔ ۱۰۹: زلف تو شب بدیده دیدار در رود

شمارهٔ ۱۱۰: یحبهم و یحبونه چرا فرمود

شمارهٔ ۱۱۱: شمع روی تو دلمرا چو بجان میسوزد

شمارهٔ ۱۱۲: عارفان میخانه را فردوس اعلی گفته اند

شمارهٔ ۱۱۳: دمید صبح سعادت بطالع مسعود

شمارهٔ ۱۱۴: حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد

شمارهٔ ۱۱۵: در شام صبح صادق دیدم که سر بر آورد

شمارهٔ ۱۱۶: آن جام جهان جهان نماید

شمارهٔ ۱۱۷: صبح صادق حجاب صانع شد

شمارهٔ ۱۱۸: دل دهان در دهان او دارد

شمارهٔ ۱۱۹: سرو از قد تو در باغ گل اندام آمد

شمارهٔ ۱۲۰: دل که با درد غم عشق تو محرم گردد

شمارهٔ ۱۲۱: کجا رفتند یارانی که بودند

شمارهٔ ۱۲۲: مه و خورشید روی ذره پرور

شمارهٔ ۱۲۳: ماه رویت آفتاب است ای پسر

شمارهٔ ۱۲۴: از بدو نیک و نیک و بد بگذر

شمارهٔ ۱۲۵: مژه ام شد قلم وچشم دوات ای دلبر

شمارهٔ ۱۲۶: ای دل دیوانه از اندوه جانان غم مخور

شمارهٔ ۱۲۷: دل از محبت دنیا و آخرت بردار

شمارهٔ ۱۲۸: عنقای دلم بنوک منقار

شمارهٔ ۱۲۹: خدا چون ظاهر و پیدا است امروز

شمارهٔ ۱۳۰: شبی از غیر آن ماه دل افروز

شمارهٔ ۱۳۱: کلوخ جسم را در آب انداز

شمارهٔ ۱۳۲: حق دمید اندر تن آدم نفس

شمارهٔ ۱۳۳: نیست جز ذات خدا پیدا و پنهان هیچکس

شمارهٔ ۱۳۴: عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس

شمارهٔ ۱۳۵: تا شدم از آه دل در عشق او آتش نفس

شمارهٔ ۱۳۶: ختم قرآن خدا هست از این رو برناس

شمارهٔ ۱۳۷: سر زلفین تو شد رشته جان همه کس

شمارهٔ ۱۳۸: ایدل از درد و غم جانان مپرس

شمارهٔ ۱۳۹: چون تو میدانی ز درد ما مپرس

شمارهٔ ۱۴۰: ما نگردیم ز سودای پریرویان بس

شمارهٔ ۱۴۱: جان که شد دیوانه دل تدبیر باید کردنش

شمارهٔ ۱۴۲: آمد آن دلبر قلندر روش

شمارهٔ ۱۴۳: دارم از رنگ رخت در دل و در جان آتش

شمارهٔ ۱۴۴: هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش

شمارهٔ ۱۴۵: او را بدو چشم او در ز دیده همی بینش

شمارهٔ ۱۴۶: دلم در بند زلف تست ای دلبر مرنجانش

شمارهٔ ۱۴۷: آن ماه در آمد از درم دوش

شمارهٔ ۱۴۸: مگریز از بلا بجوی خلاص

شمارهٔ ۱۴۹: از حجب های تعین دل اگر یافت خلاص

شمارهٔ ۱۵۰: جوهر آمد جان و جسم ما عرض

شمارهٔ ۱۵۱: از اضافات کرده ایم اسقاط

شمارهٔ ۱۵۲: جمله توئی و من نیم نیست در این میان غلط

شمارهٔ ۱۵۳: لوح محفوظ است اسم الحفیظ

شمارهٔ ۱۵۴: سوختم از آتش رخسار مه رویان چو شمع

شمارهٔ ۱۵۵: همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چو شمع

شمارهٔ ۱۵۶: هزاران آفرین بر صنع صانع

شمارهٔ ۱۵۷: کار دنیا همه زرق است و فریب است صداع

شمارهٔ ۱۵۸: صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع

شمارهٔ ۱۵۹: ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع

شمارهٔ ۱۶۰: دارم از زلف و خال تو در دل هزار داغ

شمارهٔ ۱۶۱: باشد ز سرو قد تو خرم های باغ

شمارهٔ ۱۶۲: دلم خود جان جان شد باده صاف

شمارهٔ ۱۶۳: دوش بخواب دیده ام حضرت شحنة النجف

شمارهٔ ۱۶۴: حیدر آسا جان کافر کیش در روز مصاف

شمارهٔ ۱۶۵: هر که شد کشته شهوت نشود زنده عشق

شمارهٔ ۱۶۶: ما چو گشتیم به تیر مژه یار عاشق

شمارهٔ ۱۶۷: بحسن خود شد او دلدار عاشق

شمارهٔ ۱۶۸: بررخ جامع میان خلق و حق

شمارهٔ ۱۶۹: هستم از علم نظر دانای حق

شمارهٔ ۱۷۰: همچو مه دیدم شبی دیدار عشق

شمارهٔ ۱۷۱: روحم از عالم امر است و تن از عالم حق

شمارهٔ ۱۷۲: تا به بیند او خم ابروی آن مه یک بیک

شمارهٔ ۱۷۳: دارد از جان و دل ما لعل او صد گونه رنگ

شمارهٔ ۱۷۴: زمین وانجم و خورشید و ماه تا افلاک

شمارهٔ ۱۷۵: نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک

شمارهٔ ۱۷۶: حله حور بود فصل بهاران کپنک

شمارهٔ ۱۷۷: روح اگر از چاه تن افتاد بر اوج فلک

شمارهٔ ۱۷۸: آتش و آبست و لعل و سیم و زر در جان سنگ

شمارهٔ ۱۷۹: ای رخت شمع تابخانه دل

شمارهٔ ۱۸۰: روی آن ماه چو خورشید عیانست ای دل

شمارهٔ ۱۸۱: از روی حسن معنی جانرا بتی است مایل

شمارهٔ ۱۸۲: خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل

شمارهٔ ۱۸۳: بیجان و تن دلم شد با وصل یار واصل

شمارهٔ ۱۸۴: من درد کش باده صهبای الستم

شمارهٔ ۱۸۵: دلبرا جانب ارباب وفا بگشا چشم

شمارهٔ ۱۸۶: حرف اسرار ازل بر دل خود خوانا چشم

شمارهٔ ۱۸۷: گر چه چون پروانه از شمع وصالت سوختم

شمارهٔ ۱۸۸: ترک سودای دین و دنیا کن

شمارهٔ ۱۸۹: بسته ام زنار کبری بر میان

شمارهٔ ۱۹۰: کشف شد اسرار پیدا و نهان

شمارهٔ ۱۹۱: چه حکمت بود ما را آفریدن

شمارهٔ ۱۹۲: خط ریحان تو از نسترن آمد بیرون

شمارهٔ ۱۹۳: سلام الله ای خورشید تابان

شمارهٔ ۱۹۴: یار چون از زلف کج آویخت ما را سرنگون

شمارهٔ ۱۹۵: او در اعیان ثابت و اعیان در او

شمارهٔ ۱۹۶: دلا از خویش شو پنهان و میرو

شمارهٔ ۱۹۷: مرکز عرش است دل خال سیه همتای او

شمارهٔ ۱۹۸: لن تنالوا البر حتی تنفقوا

شمارهٔ ۱۹۹: بیا ای دوست دیداری از این سو

شمارهٔ ۲۰۰: کوته نمی شود سخن ما به گفتگو

شمارهٔ ۲۰۱: تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کرده‌ای

شمارهٔ ۲۰۲: دیده ام در دل و جان روی تو را دزدیده

شمارهٔ ۲۰۳: زلفت گشاده عنبر سارا گره گره

شمارهٔ ۲۰۴: بگذر از فکر و ذکر و اندیشه

شمارهٔ ۲۰۵: هست اوجان من وجان همه

شمارهٔ ۲۰۶: بلبل و قمری و کبک و فاخته

شمارهٔ ۲۰۷: مه ما هست چارده ساله

شمارهٔ ۲۰۸: سلطان عشق خیمه چو در لامکان زده

شمارهٔ ۲۰۹: دلم از درد تو فریاد برآورد که آه

شمارهٔ ۲۱۰: آفتاب منی و ماه همه

شمارهٔ ۲۱۱: برآمد آفتاب روی آن ماه

شمارهٔ ۲۱۲: آتش عشق بتان هر دو جهان را سوخته

شمارهٔ ۲۱۳: بر تو باد ای جان که دل داری نگاه

شمارهٔ ۲۱۴: آفتاب لایزال است او و عالم همچو ماه

شمارهٔ ۲۱۵: بر دوخت دلم ز ما سوالله

شمارهٔ ۲۱۶: دلا چون محرم روز الستی

شمارهٔ ۲۱۷: دوش از صومعه در میکده رفتم سحری

شمارهٔ ۲۱۸: نعره زن مرغ سحر گفت بباد سحری

شمارهٔ ۲۱۹: ز حد نه فلک تا گاه و ماهی

شمارهٔ ۲۲۰: آشکارا و نهان ماتوئی

شمارهٔ ۲۲۱: در تو حیرانم که چونم ساختی

شمارهٔ ۲۲۲: آفتابی و ماه می طلبی

شمارهٔ ۲۲۳: در فنای فقر دیرینم توئی

شمارهٔ ۲۲۴: زلف را تا بر مه رو در نقاب انداختی

شمارهٔ ۲۲۵: باده را نشأیست روحانی

شمارهٔ ۲۲۶: گفت رحمان با حمد عربی

شمارهٔ ۲۲۷: از قدم تا فرق زیبا آمدی

شمارهٔ ۲۲۸: نمود صبح سعادت ز غیب دیداری

شمارهٔ ۲۲۹: روی چو آفتاب و مه داری

شمارهٔ ۲۳۰: هست گردانید ما را از جهان نیستی

شمارهٔ ۲۳۱: گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی

شمارهٔ ۲۳۲: هر دم بشکل دیگر دید ار مینمائی

شمارهٔ ۲۳۳: ای که منظور و برخود ناظری

شمارهٔ ۲۳۴: باد و گیسوی سیاه عنبری