ما ذرهایم پیشت ای آفتاب جانها
خوردم قسم به رؤیت و اللیل و الضحهیا
او را که علم قاصر از کنه ذات پاکست
سبحان من عرفنا ذکر زبان اشیا
خوانندگان قرآن جز لفظ میندانند
عمری به سر دویدم اندر میان قرا
در مکتب خیالت خوانند ابجد عشق
گر فاضلند و کامل گر ناقصند و دانا
از آه ما سحرگاه آتش به عالم افتاد
مرغان کباب گشتند در باغ آشیانها
در دیدهها نشینی تا روی خود ببینی
گفتی حکایت خود در کام و در زبانها
تو جان جان جانی در منزل خیالت
چون آفتاب رفتی در جوف آسمانها
گفتی به سوی ما آی بگذر ز دین و دنیا
از حضرت تو آید بر گوش و جان نداها
جانم بسوخت از غم ای پادشاه اعظم
کوهی خستهدل را دریاب یا الها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
این جا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمه ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد باشد مقام پریان
[...]
عقل از عقیله خیزد، عشق از جنون و سودا
یا رب، چه چاره سازم این درد را مداوا؟
عقلست در تفکر، عشقست در تحیر
این عقل در تدبر، این عشق در علالا
عقلست در تکلف، عشقست در تالف
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.