|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم فدا کردن جان و مال در راه خدا اشاره دارد. پیام اصلی آن این است که برای رسیدن به خوشبختی و نزدیکی به خدا، باید از دنیا و خواستههای مادی گذشت و خود را در خدمت او قرار داد. شاعر به این نکته تأکید میکند که برای دستیابی به مقام بالا، باید از «خود» که مظهر فانی است، گذشت و به «هستی» واقعی توجه کرد. در نهایت، این شعر دعوت به ترک خودپرستی و وابستگی به دنیا و تمرکز بر حقیقت و وجود باقی است.
هوش مصنوعی: شما به مقام والای نیکویی نخواهید رسید تا زمانی که از مال و داراییتان در راه خدا انفاق کنید، یعنی باید جان خود را در این مسیر فدا کنید.
هوش مصنوعی: ای جان و دل! برای زندگی و دین خود هزینه کن و هر آنچه داری را در راه خوبان و نیکان فدا کن.
هوش مصنوعی: به طور کامل از تمام خواستهها و هویتهای خویش دست بردار و خود را نابود کن. هنگامی که از وجود خود بگذری، با حقیقتی عمیقتر و معنایی دیگر مواجه خواهی شد.
هوش مصنوعی: یعنی آنچه که واقعی و پایدار است، باقی میماند و تمام تصورات، ارزشیابیها و ویژگیهای ظاهری که زودگذرند، از بین میروند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در هنگامی که مرکب و سایه موجود باشد، دل را به آن نسپر و به جز آن مدنظر قرار ندهید. همواره به چیزهایی که در دسترس و واقعیت هستند توجه کنید و از خیال پردازی در مورد مفقودات و دورها پرهیز کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون فروماندی ز بد کردار خویش
پارسا گشتی کنون و نیک خو
آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،
من به شعر آرم کنون از بهر تو
گند پیری گفت کهش خردی بریخت
[...]
هموم رجال فی امور کثیرة
و همّی من الدنیا صدیق مساعد
هر کسی محراب دارد هر سویی
باز محراب سنایی کوی او
جزو گردد، کل شود، نه کل، نه جزو
صورتی باشد صفت نه جان، نه عضو
ای بکرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را که چوگانش ببین
[...]
خویشتن مشغول گردانم بدو
ور سنان انصاف بستانم از و
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.