عقل کل در کُنه ادراک تو ره گم میکند
گر به سویت رهنماییهای مردم میکند
تا نبخشد حق به لطف خود کسی را چاره نیست
گرچه بر امت رسول او ترحم میکند
اول آمرزید آدم را و آنگه آفرید
رحمتش عام است بر مردم تقدّم میکند
مینماید روی چون گل باز در صحن چمن
بلبل روحم به وصل گل ترنم میکند
لطف او بر ظالمان رحمی نکرد از وصل خویش
میدهد تصدیع خود هر کو تظلم میکند
تا ننوشم دانهٔ آدمفریب از قول دیو
سینه را زین غم دلم صد چاک گندم میکند
بر براق دلم نشینم کو به هنگام عروج
چار عنصر نه فلک در زیر یک سم میکند
کوزه گردیدیم شخصی را که از چرخ او مدام
کاسه میسازد سر و از جسمها خُم میکند
هر که را یکسان نماید قهر و لطف ذالمنن
همچو کوهی در بلای حق تنعم میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ تأثیرات و رحمتهای الهی بر انسانهاست. شاعر بیان میکند که عقل انسان در درک حقیقت گمراه میشود و نیاز به راهنمایی دیگران دارد. او تأکید میکند که تنها با لطف خداوند، راهی به سوی نجات نیست و خداوند ابتدا آدم را آمرزید و سپس او را آفرید. رحمت الهی به همه انسانها میرسد و در این میان، محبت او بر ظالمان هم دیده میشود، اگرچه آنها همواره از لطف او بیبهرهاند. شاعر همچنین به تضاد میان بلای قهر و رحمت الهی اشاره میکند و تأکید دارد که انسانها در برابر این دوگانگی بینهایت باید صبور باشند. در نهایت، او به تمثیلهایی از دلدادگی به خداوند و عشق به او نیز میپردازد.
هوش مصنوعی: عقل کلی که به تمام جزئیات آگاهی دارد، وقتی به عمق درک تو مینگرد، مسیرش را گم میکند، زیرا اگر مردم به تو راهنمایی کنند، ممکن است تو را از فهم واقعی بازدارند.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز با لطف و رحمت خداوند نمیتواند کمکی دریافت کند، حتی اگر خدا بر امت پیامبر خود مهربانی کند.
هوش مصنوعی: از ابتدا خداوند آدم را بخشید و سپس او را آفرید. رحمت خداوند بر مردم عمومی است و همیشه مقدم بر سایر امور است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که چهرهاش مانند گلی باز شده در باغ است و بلبل نشاندهنده روح من است که به خاطر وصال با این گل، آواز میخواند و شاداب است.
هوش مصنوعی: نیازمندی و لطف الهی به افراد ظالم و ستمگر شامل نمیشود. در حقیقت، او به کسانی که از او درخواست کمک و حمایت میکنند، پاسخ میدهد و به آنها توجه میکند.
هوش مصنوعی: هرگز به سخن شیطانی گوش نخواهم داد و تا زمانی که دانهٔ فریبنده را نخورم، درد و غم دل باعث میشود که سینهام از شدت ناراحتی مانند دانههای گندم بشکافد و پاره پاره شود.
هوش مصنوعی: بر مرکب دل خود سوار میشوم، که در زمان اوجگیری، چهار عنصر نه بلکه فلک را نیز زیر یک سم میکوبد.
هوش مصنوعی: ما مانند کوزهای هستیم که به دست شخصی میچرخد و او دائماً از ما کاسهای میسازد و از جسمهای ما ظرفی میسازد.
هوش مصنوعی: هر کس که به یک اندازه محبت و خشم را ببیند، مانند کوهی است که در سختیها، آرامش و سکون را تجربه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غمزه شوخت که قصد جان مردم میکند
هرکجا جادوگری آنجا تعلم میکند
مردم چشمم ز بهر سجده پایت را چو یافت
خاک پایت در دل دریا تیمم میکند
کوه جورت را نیارد طاقت و من میکشم
[...]
ابر میگرید به زاری، گل تبسم میکند
لاله ساغر میدهد، بلبل ترنم میکند
صوت مطرب راه اسلام خلایق میزند
چشم ساقی غارت ایمان مردم میکند
شادمانیم از دم عشقش که هر دم بیحجاب
[...]
طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم میکند
چون دهانت نقش میبندد سخن گم میکند
از فریب غمزه دانستم که عین مردمیست
چشم مستت آنچه از شوخی به مردم میکند
گر ندارد از گُل روی تو رنگی از چه رو
[...]
بخت بد جایی که پای کینه محکم میکند
سنگ باران گشت راحت را ز شبنم میکند
کام دل گر آرزو داری به دنبالش مرو
تا تو از پی میروی آن صید هم رم میکند
گرد غم را پاک از روی غبارآلود ما
[...]
گر جلا آیینههای تیره را نم میکند
عاشقان را هم می گلرنگ خرم میکند
میکند در سخترویان صحبت نیکان اثر
سنگ را فرهاد شیرین کار، آدم میکند
میکند بیگانه وحشت آشنایان را ز هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.