چون تو میدانی ز درد ما مپرس
حاضری از ناله شبها مپرس
گردن جانها بزلفت بسته ای
از جنون و شورش و سودا مپرس
مردم چشم منی در چشم خون
وز سرشک دیده دریا مپرس
چون بدیدی چشم و روی زلف یار
دم مزن از فتنه و غوغا مپرس
قل هو الله احد وصف خدا است
آه آه از شاهد یکتا مپرس
یار سرنائی وجان سر نای اوست
همچو نی بنواز و از سرنا مپرس
درد و لعل اوست یحیی و یمیت
جان بده وز یحیی الموتی مپرس
ابروی او قاب قوسین وی است
در شب زلفش تو از اسری مپرس
مصطفی را بین چو ماه چارده
گفته شد تفسیر از طه مپرس
لا نشد الا و الالا نشد
محو شد از لا و از الا مپرس
دان نفخت فیه من روحی که چیست
در حکایتهای روز افزا مپرس
کوهیا در جان جمالش را به بین
پس چونا بینا مرو هر جا مپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایدل از درد و غم جانان مپرس
بر امید وصل از هجران مپرس
نوحه میکن همچو نوح از درد دل
در سرشک خویش از طوفان مپرس
همچو ابراهیم در آتش نشین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.