گنجور

 
کوهی

ذات حق از لا و الا برتر است

هر ز اسفل هم ز اعلی برتر است

درک خورشید رخ آن مه لقا

کی توان کز چشم بینا برتر است

وه که اشک چشم خون افشا نما

در نظر از هفت دریا برتر است

گرد نعلینش که نور دیده ها است

در شرف از آسمانها برتر است

عقل کل کلی نکرد ادراک او

کز یقین او کمانها برتر است

در گلستان جمال او گلی است

گو ز باغ و بوستانها برتر است

جان ز عکس روی او شد پرتوی

ماه روی او ز جانها برتر است

گرچه یوسف را خریداری که هست

از همه عشق زلیخا برتر است

وصف شیرینی آن لبهای قند

هم ز شکر هم ز حلوا برتر است

کوهیا عنقای قاف معرفت

والله از پنهان و پیدا برتر است