ز رویت ماه تابان آفریدند
دلمرا چرخ گردان آفریدند
چو لعلت از تبسم نکته ای گفت
از آن لب جوهرجان آفریدند
ز خاک کوی او گردی چو برخاست
بهشت و حور و رضوان آفریدند
ز زلف وروی تو بردند بوئی
به جنت صد گلستان آفریدند
لعا بی از لبت بر خاک انداخت
بغربت آب حیوان آفریدند
مه رویت ز شام زلف بنمود
سحر خورشید رخشان آفریدند
چو ختم آفرینش آدمی بود
به آخر نوع انسان آفریدند
ز عکس دانه خال سیاهت
به هفتم چرخ کیوان آفریدند
چو از سیب زنخ زلفت برآمد
ز حیرت گوی و چوگان آفریدند
بحیرانی چو وی را میتوان دید
مرا زین روی حیران آفریدند
چو روحم یوسف مصر دل آمد
تنم را چاه زندان آفریدند
زلیخا نفس و یوسف روح قدسی
خرد را پیر کنعان آفریدند
مجو شادی دلا در خانه دهر
جهان را بیت احزان آفریدند
چو مه را از برای گلشن وصل
مرا باچشم گریان آفریدند
به پیش شمع روی ماه شبگرد
مرا گریان و بریان آفریدند
ز خار هجر چون بگریستم خون
ز خون گل های خندان آفریدند
پری رویا تو را چون روح قدسی
ز چشم خلق پنهان آفریدند
ز اشک سرخ کوهی و لب یار
به کان لعل بدخشان آفریدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیبایی و جاذبههای معشوق پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویری از طبیعت و آفرینش، به وصف چهره و ویژگیهای معشوق خود میپردازد. او بیان میکند که از زیباییهای معشوقش، جهان و چیزهای زیبا و ارزشمندی خلق شدهاند. عشق و زیبایی معشوق به حدی است که شاعر را در حیرت و شگفتی فرو میبرد و احساساتی چون غم و شادی را در دلش به وجود میآورد. همچنین به نقش معشوق در زندگی و روح خود اشاره کرده و او را منبع خالق زیباییها و احساست خود میداند. شعر در نهایت با ابراز اندوه و گریز از دنیا و تمنای وصال معشوق پایان مییابد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و نور چهرهات، دل من را مانند ماه درخشان ساختند و این زندگی پرچرخ و فلک را برای من خلق کردند.
هوش مصنوعی: چون لعل زیبای تو با لبخند خود سخن گفت، از آن لب جواهر گرانبهایی به وجود آوردند.
هوش مصنوعی: از خاک سرزمین او، وقتی برمیخیزد، بهشت و حوری و نعمتهای فراوانی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: از زلف و چهره تو بویی گرفتهاند که باعث شده صد گلستان به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: آب دهان تو را به خاک انداختند و به خاطر دوری از وطن، حیوانات را به وجود آوردند.
هوش مصنوعی: چهره دلربای تو در شام زلف، صبح را به نمایش گذاشت و خورشید زیبا را آفریدند.
هوش مصنوعی: زمانی که خلقت انسان به پایان رسید، آخرین نوع از انسانها به وجود آمدند.
هوش مصنوعی: از تأثیر و زیبایی جای خالی خال سیاه تو، در آسمان هفتم ستارگان زینت بخشیدند.
هوش مصنوعی: زمانی که موهای زیبا و سیاهت را به خاطر میآورم، در حیرت فرو میروم و انگار بازی و شادی stwor شده است.
هوش مصنوعی: وقتی در حالتی از حیرت هستم، دیدن او مرا بیشتر به حیرت میاندازد، بنابراین از این رو به وجود آمدهام که حیران شوم.
هوش مصنوعی: وقتی روحم همانند یوسف از مصر به دل میآید، بدنم را به مانند چاه زندان ساختهاند.
هوش مصنوعی: زلیخا، معشوقه یوسف، نشاندهنده عشق و احساسات انسانی است، و یوسف به عنوان نماد روح و پاکی معنوی در نظر گرفته میشود. با این توصیف، میتوان گفت شخصیتها و داستانهای آنها از خالق واقعی در سرزمین کنعان شکل گرفتهاند.
هوش مصنوعی: دنبال شادی در این دنیا نباش، زیرا این جهان برای اندوه و غم ساخته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه را برای زیبایی باغ وصل من به وجود آوردند، آن را با چشمانی پر از اشک و غم خلق کردند.
هوش مصنوعی: شمعی در پیش روی من قرار دارد و در شب، ماه مانند یک شبگرد میدرخشد. این دو عامل باعث شدهاند که من احساساتی غمگین و به شدت آسیبپذیر داشته باشم.
هوش مصنوعی: وقتی از جدایی و دوری گریستم، اشکهای من به گونهای شد که گلهای خندان را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: تو مانند روحی مقدس، در چشم مردم پنهان و دور از دسترس هستی، همچون تصوری از یک پری در خواب.
هوش مصنوعی: از اشکهای قرمز کوه و لبهای یار، سنگهای قیمتی بدخشان را به وجود آوردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارا، جسمت از جان آفریدند
ز کفر زلفت ایمان آفریدند
جمال یوسف مصری شنیدی؟
تو را خوبی دو چندان آفریدند
ز باغ عارضت یک گل بچیدند
[...]
در آن روزی که خوبان آفریدند
تو را بر جمله سلطان آفریدند
تو را دادند توقیع سعادت
پس آنگه روح انسان آفریدند
ملاحت در تو یکسر جمع کردند
[...]
ز قدت سرو بستان آفریدند
ز رویت ماه تابان آفریدند
ز حسن روی تو تابی عیان شد
از آن خورشید رخشان آفریدند
ترا سلطانی کَونین دادن
[...]
در آن روزی که خوبان آفریدند
ترا بر جمله سلطان آفریدند
چو دیبای زر افشان آفریدند
درش گوی گریبان آفریدند
بسان غنچه دروی دگمه بنمود
[...]
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم به سامان آفریدند
نه دستم از گریبان واگرفتند
نه در دستم گریبان آفریدند
نه دردم را طبیبان چاره کردند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.