به خدا پیش جمله ذرات
کرده ام همچو خاک راه حیات
دیده ام در روایت از همه رو
فعل اسماء وذات را بصفات
می نماید بعینه او روشن
ذات خود را به چشم خود ذرات
همه در چرخ سیر خویش بدام
یافتند از شراب حق حالات
هردو عالم بخوان که یک ورق است
دل انسان چو مصحف و آیات
به حدیث رسول و نص کلام
جای او نیست جان موجودات
مصحف وجه لاینام بخوان
دلت ار هست حافظ اوقات
می کند نفی غیر خود همه وقت
تا شود ذات خود بحق اثبات
میکند مرده زنده می بینم
اینکه میروید از جماد نبات
زنده زان شد که ریخت حق به کرم
بر سر خاک مرده آب حیات
بت پرستی آنچه غیر خدا است
وه که نقش هوا استلات و منات
نوک مژگان قلم کن و بنویس
کوهیا چونکه هست چشم دوات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که در راه عشق گردد مات
در جهان کمال یافت نجات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
اُذکُروا ذکر هادِم اللّذّات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
اُذکُروا ذکر هادِم اللّذّات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
[...]
یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه
وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات
لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً
فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات
وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی
[...]
چون ز یاران رفته یاد آرم
آه و واحسرتا علی من مات
چون ز عمر گذشته یاد آرم
آه و واغصتا علی مافات
به حیاتست زنده موجودات
زنده لیک از وجود تست حیات
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.