ای رخت شمع تابخانه دل
خلوت خاص تو میانه دل
دل چو در اصبعین تست بچرخ
پس مکن چرخ دل بهانه دل
وه که سیمرغ قاف قربت حق
گشته پنهان در آشیانه دل
عرش و کرسی و آسمان و زمین
غرقه در بحر بیکرانه دل
بهمه دل چوبی نشان شده اند
ندهد هیچکس نشانه دل
غیر معشوق کس نمی داند
راز پنهان عاشقانه دل
چنگ و عود و رباب و بربط و نی
پیش مستان بود ترانه دل
از ازل تا ابد که میگویند
باشد اوصاف یکزمانه دل
روح کوهی بدیده جان تو را
در بیانهای عارفانه دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دل نوشته شده است. شاعر دل را به شمعی در تابخانهای تشبیه میکند که خاص و منحصر به فرد است. او اشاره میکند که دل در کنار محبوب حقیقیاش قرار دارد و نمیخواهد درگیر مسائل بیهوده شود. همچنین، او از سیمرغ قاف، نماد جستجوی حقیقت و نزدیکی به خدا، صحبت میکند و میگوید که این حقیقت در دل پنهان است. عرش و زمین هم در دل جای گرفتهاند و هیچکس نمیتواند راز دل را بشناسد، به جز محبوب. در نهایت، او اشاره دارد که همهٔ نواها و موسیقیها در دل مستان، نماد عشق حقیقی است و اوصاف دل از ازل تا ابد یکسان باقی میمانند. روح عارفانه و جستجوی حقیقت در این دل عاشقانه موج میزند.
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو که مانند شمعی روشن در دل آرامش یافتهام، محیط دلم تنها و مخصوص توست.
هوش مصنوعی: دل مانند دو انگشت است، پس نگذار دل به گرد آن بچرخد و بهانهگیری کند.
هوش مصنوعی: آه که پرنده سیمرغ، نماد نزدیکی به حقیقت الهی، در دل، پنهان و مخفی شده است.
هوش مصنوعی: عرش و کرسی و آسمان و زمین همه در دریا و اقیانوس بیپایان دل غوطهور هستند.
هوش مصنوعی: همه دلها به نوعی دچار آسیب و زخم هستند و هیچکس نمیتواند نشانهای از دلهای دیگران را مشخص کند.
هوش مصنوعی: هیچکس جز معشوق رازهای عاشقانه دل را نمیداند.
هوش مصنوعی: سازها و instruments مختلفی همچون چنگ، عود، رباب، بربط و نی در دست مستها باعث ایجاد نغمهای دلنشین و عاشقانه میشود.
هوش مصنوعی: از آغاز تا پایان، وقتی درباره صفات دل صحبت میشود، همه چیز در یک لحظه خلاصه میشود.
هوش مصنوعی: روح کوه به عمق جان تو نگریسته و احساسات عارفانه دل را به تصویر کشیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جد زند بوسه بر ستانهٔ دل
هزل نبود کلیدِ خانهٔ دل
دوستی هر یک از میانه دل
آشنایان آشیانه دل
همه با یکدگر زاول کار
رفته از کوی شهر و خانه دل
توئی جان و توئی جانانه دل
توئی ساکن میان خانه دل
منور باشد ای ساقی مدامم
زعکس طلعتت پیمانه دل
دمی از غلغل مینای وصلت
[...]
عرش و کرسی و آسمان و زمین
غرقه در بحرِ بیکرانهٔ دل
همه در دل چو بی نشان شدهاند
ندهد هیچ کس نشانهٔ دل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.