گنجور

 
کوهی

ای رخت شمع تابخانه دل

خلوت خاص تو میانه دل

دل چو در اصبعین تست بچرخ

پس مکن چرخ دل بهانه دل

وه که سیمرغ قاف قربت حق

گشته پنهان در آشیانه دل

عرش و کرسی و آسمان و زمین

غرقه در بحر بیکرانه دل

بهمه دل چوبی نشان شده اند

ندهد هیچکس نشانه دل

غیر معشوق کس نمی داند

راز پنهان عاشقانه دل

چنگ و عود و رباب و بربط و نی

پیش مستان بود ترانه دل

از ازل تا ابد که میگویند

باشد اوصاف یکزمانه دل

روح کوهی بدیده جان تو را

در بیانهای عارفانه دل

 
 
 
حمیدالدین بلخی

دوستی هر یک از میانه دل

آشنایان آشیانه دل

همه با یکدگر زاول کار

رفته از کوی شهر و خانه دل

نورعلیشاه

توئی جان و توئی جانانه دل

توئی ساکن میان خانه دل

منور باشد ای ساقی مدامم

زعکس طلعتت پیمانه دل

دمی از غلغل مینای وصلت

[...]

رضاقلی خان هدایت

عرش و کرسی و آسمان و زمین

غرقه در بحرِ بی‌کرانهٔ دل

همه در دل چو بی نشان شده‌اند

ندهد هیچ کس نشانهٔ دل

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه