گنجور

 
کوهی

کشف شد اسرار پیدا و نهان

تا نهادم بر خم دل شمع جان

صد هزار آواز بشنیدم بدرد

در دل اول از خدای غیب دان

گفتمش در گوش و چشمم جز تو نیست

گفت بستم در دهانت هم زبان

من بکام دل رسیدم زین سخن

کو بیان میکرد پیدا و نهان

سر توحید ازل شد آشکار

دید حق را دیده پیر و جوان

بر همه ذرات همچون آفتاب

تافت این خورشید از هر سو عیان

گفت اگر خواهی به بینی ذات من

درنگر در روی ماه دلبران

گفتمش جانرا نمی دانم که چیست

گفت بنگر در قد سرو روان

چون نظر کردم بقد سرو ناز

زد اناالحق سرو باغ بوستان

این نه شعر است اینکه اسرار دل است

نیک می دانند این را عارفان

می شنیدم صبح در صحن چمن

سر توحید از زبان بلبلان

چون ز بلبل گل شنید این ماجرا

خون چکید از شاخ سرخ ارغوان

قطره ای بودم ز بحر لایزال

هستم ایندم غرق بحر بیکران

اندر این دم انبیاء و اولیاء

جمله گفتند این بصد شرح و بیان

گرنمی دانی ز علم من لدن

زاهد اسرار کوهی را بخوان

 
 
 
رودکی

یخچه می‌بارید از ابر سیاه

چون ستاره بر زمین از آسمان

چون بگردد پای او از پای دار

آشکوخیده بماند همچنان

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
فرخی سیستانی

عید فرخ باد بر شاه جهان

جاودانه شادمان و کامران

نعمتش پیوسته و عمرش دراز

دولتش پاینده و بختش جوان

سال و مه لشکرکش و لشکر شکن

[...]

قطران تبریزی

ای مرا دیدار تو جان و جهان

بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان

ای جهان جان چه شادی باشدم

چون نباشی با من ای جان جهان

ای بسان حور و آئین پری

[...]

مسعود سعد سلمان

ای آفتاب حسن تو را آفتاب

سجده برد همچو من از آسمان

خردی تو و بزرگ تو را پایگاه

سال تو اندک و تو بسیار دان

چو آفتاب خردی در چشم خلق

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
انوری

روی بخت خواجه خرم همچو گل

باد تا هر سال گل آرد جهان

بسته دولت عهد با دورانش باد

تا بود پیوسته با دوران زمان

باد حاجت خرمی را با دلش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه