خدا چون ظاهر و پیدا است امروز
چرا پس وعده فرداست امروز
مراد از روز روی اوست ما را
سیه زلف کجش شبها است امروز
خدا بالذات بر اشیا محیط است
دو عالم غرق این دریا است امروز
تمامی صفات و ذات انشاه
نظر میکن که عین ما است امروز
نفخت و فیه من روحی بیان کرد
لب لعلش چو روح افزا است امروز
زمین و آسمان گفتند هر روز
که در پستی و در بالا است امروز
ز چشم و روی او در مسجد و دیر
هزاران شورش و غوغا است امروز
ما به درگاهت نیاز آورده ایم ای بی نیاز
چاره ما را بساز ای کردگار چاره ساز
سالها چون شمع میسوزیم از سر تا بپای
چند بگذاری مرا یک شب بوصل خود گداز
قبله جانها است ابرویت ز هر روئیکه هست
پیش محراب دو ابروی خودی اندر نماز
در هوای ماه رخسار تو شبها تا بروز
همچو شمع استاده ام از گریه و سوز و گداز
گه بقهرم می کشی گه زنده میسازی مرا
همچو آهو ما اسیرانیم در چنگال باز
در جمال مهوشان دیدم تو را چون آفتاب
مینماید روی یار و از حقیقت در مجاز
تا نمودی قامت خود را خرامان درچمن
ما شدیم از سایه قد تو سرو سرفراز
راز دل می گویم ایجان با تو هر شب تا بروز
عالم سری که جز تو نیست کس دانا یراز
تا بدیدار تو کوهی دین و دنیا را بساخت
عارفان گفتند آنجا ای حریف پاکباز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غره دولت بود در صورت تیغت عیان
گفتم اینک یک دو حرف از دولت آخر زمان
دی کشیدی زلف در پی کی بود ای سرو ناز
عمر را پایان که بنمودی در او زلف دراز
باشکوه دور باش صولت هیبت لزوم
با فروغ آفتاب دولت حاسد گداز
گفتم: ای رویم فدای روی چون ماه تو باد
گرت بفروشد بجان باشد روا و بس حقیر
گفت: رو تدبیر زر کن جان مده زیرا که نیست
چون ترااز جان، خداوند مرا از زر گریز
ساقیا یک جرعه ده زان آبِ آتشگون که من
در میان پختگانِ عشقِ او خامم هنوز
ای پیاده بر زمین افکن تو این تیر و کمان
وای سوار عباس آمد جوشن و مغفر بریز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.