دیده ام در دل و جان روی تو را دزدیده
کرده ام طوف سرکوی تو را دزدیده
جگرم خون شد و دزدیده و دل زین حسرت
تا صبا دید شبی موی تو را دزدیده
منم آن دزد که شب تا به سحر می گردم
هر دم از باد صبا بوی تو را دزدیده
میگدازد همه شب روز از این بیم چو شمع
که ز رخ خال چو هندوی تو را دزدیده
به چمن سرو سهی را به سحر گه دیدم
سایه ی قامت دلجوی تو را دزدیده
ماه و خورشید بدزدی برد از روی تو نور
بر فلک نیز ملک خوی تو را دزدیده
گفت کوهی به شب تار به آواز بلند
ذره ی حلقه گیسوی تو را دزدیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.