گنجور

 
کوهی

بیاد لعل تو خون دلم شراب شود

چو باده چشم تو نو شد جگر کباب شود

ز خوندل که دو چشم تو باده می نوشد

فغان و ناله ز خون چون نی و رباب شود

در آن شبی که شراب از لب حبیب خورم

ز عکس ساعد او ساغر آفتاب شود

ز نور طلعت او سوخت هر چه موجود است

بغیر زلف که بر روی او نقاب شود

چو هر چه هست همه اوست ظاهرو باطن

بیا بگو که برای چه در حجاب شود

به بین بآدم خاکی که هست گرد آلود

به بین که آینه ذات او تراب شود

بعالم جبروت است جان کوهی محو

چو دید خانه تن عاقبت خراب شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیرخسرو دهلوی

صبا چو در سر آن زلف نیم تاب شود

شکیب در دل بیننده تنگ تاب شود

به ترک دین مسلمانیش بیاید گفت

دلی که در شکن زلف نیم تاب شود

سیاه روی شدم زین سفید رخساران

[...]

محتشم کاشانی

اگر شراب خوری صد جگر کباب شود

وگر تو مست شوی عالمی خراب شود

ز دیده گر ننهد سر به جیب سیل سرشگ

ز سوز آتش دل سینه‌ام کباب شود

ز جیب پیرهنت هر صباح خیزد نور

[...]

کلیم

خیال روی تو هر گاه سینه تاب شود

بسینه آینه داغم آفتاب شود

تو گل بسر زدی و شمع گل زسر برداشت

زبیم آنکه مبادا ز شرم آب شود

در آتشم زتغافل نشانده ای، باری

[...]

صائب تبریزی

مباد اهل عمل بیخود از شراب شود

که از خرابی او عالمی خراب شود

نقاب اگر به رخ دلبران حجاب شود

رخ لطیف تو بی پرده از نقاب شود

همان ز تشنه لبی چون سهیل می سوزم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود

غبار در خم زلف تو مشک ناب شود

شراب اگر ندهد نشأه ای ترا، چه عجب

ز شرم لعل تو می در پیاله آب شود!

ز باده بس که برافروخت چهره در گلشن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه