زلفت گشاده عنبر سارا گره گره
بر بست و داد باد صبا را گره گره
گل لخت لخت جامه بیاد تو چاک زد
بگشاد غنچه بند قبا را گره گره
می بست و می گشاد بهر جا که می رسید
سیلاب اشک دیده ما را گره گره
چون باد صبح خفته ز مردم شب دراز
روحم گشاده جعد شما را گره گره
بگشا بچشم مرحمت ای پادشاه حسن
از ابروان بسته خدا را گره گره
مانند قدما که چو چنگیم در رکوع
برهم بلند زلف دو تا را گره گره
در خدمت قبول تو جاروب وار جست
بر بسته ام میان صفا را گره گره
در چین زلف سرکشت ای سرو گلعذار
خالت به بست باد صبا را گره گره
زاهد بدانکه از زر و سیم جهانیان
مانند خواجه نیست گدا را گره گره
از بیم رسته ایم و ز امید فارغیم
کوهی ببست خوف و رجا را گره گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.