گنجور

 
کوهی

بر دوخت دلم ز ما سوالله

جان داد مقام لی مع الله

سلطان دو کون در دل تست

تن خیمه شناس و دل چو خرگاه

بنمود درون دیده روشن

در ظلمت و نورگاه و بیگاه

کوهی به هوای تابش نور

چون خاک فتاده بر سر راه