گنجور

 
کوهی

مائیم بر صفات و صفات تو عین ما است

دیدم بعینه ای که توئی عین کاینات

در عین کاینات عیانی چو آفتاب

ذرات او به پیش تو نه صبر و نه ثبات

شد ممتنع ز غیر وجود تو هر چه هست

ای واجب الوجود توئی جان ممکنات

شد لایزال اسم تو و لم یزل صفت

اسمت ترقی است نه اسم تنزلات

ما غرق بحر وحدتت ای حی لایموت

در جان خویش یافته سرچشمه حیات

باقی است جان صالح و فانی نمی شود

یعنی بر آفتاب بود جان ممکنات

علم الیقین هر آینه عین الیقین شود

کوهی بچشم دوست چو دیدی صفات ذات

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سوزنی سمرقندی

ای روز عید خلق وز خلق را نجات

بر تو بخیر باد و سعادت شب برات

باشد بلی بخیر و سعادت برات تو

چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات

در دیده مروت و اندر تن خرد

[...]

قوامی رازی

جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات

معبود مملکت ملک کون و کاینات

ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم

حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات

بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم

[...]

ادیب صابر

هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات

کوته نشد ز دامن کس دست حادثات

بر زایران نگشت گشاده در عطا

بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات

بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک

[...]

حکیم نزاری

یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات

ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات

خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا

یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات

خواهد که احتراز کند از بلا خرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
ابن یمین

ای دیده در شناختن حال کاینات

باید که باشدت نظری از سر انات

بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان

نه از سر تهتک رأی از ره ثبات

زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه