گنجور

 
کوهی

ختم قرآن خدا هست از این رو برناس

زانکه تعبیر کلامش ز ازل کرد نیاس

مصحف حضرت حق را تو معبر باشی

گر دلت جمع کنی از غم و شر وسواس

کرد تعلیم خدا اعلم لدنی جان را

بی سیاهی دوات و قلم و بی قرطاس

علم توحید بدان علم نظر می باشد

که جز او هیچ نه بینی تو بادراک و قیاس

وقت آن شد که بجان از دو جهان فرد شوی

بدردل به نشینی همه عمر بپاس

بخوری آب حیاتی که ز جان شد جاری

تا شوی زنده جاوید بخضر و الیاس

تاج شاهی مطلب بنده درویشی باش

کوهیا شکر کن و شاه شو از فقر و پلاس