حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱: جز نقش تو در نظر نیامد ما را - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴: جز نقش تو در نظر نیامد ما را - جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵: من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰: من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸: ماهم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹: ما هم که رخش روشنی خور بگرفت - گرد خط او دامن کوثر بگرفت
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹: امشب ز غمت میان خون خواهم خفت - وز بستر عافیت برون خواهم خفت
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴: امشب ز غمت میان خون خواهم خفت - وز بستر عافیت برون خواهم خفت
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸: ایّام شباب است شراب اولیٰتر - با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴: ایام شباب است شراب اولاتر - هر غمزدهای مست و خراب اولاتر
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲: در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵: با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳: ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱: ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶: ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده - یاقوت لبت درّ عدَن پرورده
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶: ای سایه سنبلت سمن پرورده، - یاقوت تو را در عدن پرورده،
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷: گفتی که تو را شوم مدار اندیشه - دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۲: گفتی که تو را شوم مدار اندیشه - دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷: گفتی که تو را شوم مدار اندیشه - دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۶ - الصّبر: دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه - یعنی که دگر به دل مدار اندیشه
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲: گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴: گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۷: بر تو خوانم، زِ دفترِ اخلاق - آیتی در وفا و در بخشش
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٨٧: بر تو خوانم ز دفتر اخلاق - آیتی در وفا و در بخشش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵: برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادست - مرا فتاد دل از ره، تو را چه افتادست؟
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۰ - غزل: برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است؟ - مرا فتاده دل از ره ترا چه افتادست؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است - زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - و له ایضا: المنة لله که در میکده باز است - زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴: ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است - ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۴۷ - و له ایضا: ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است - ببین که در طلبت حال مردمان چون است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳: هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بجهای شیرازی: هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳: هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳: هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود - هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱: ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۴: ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما - بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۷: روز عید است و من امروز در آن تدبیرم - که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در میرم - که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۱: میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد - آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
سلمان ساوجی: میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد - آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲: عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
سعیدالدین هروی: عشقت نه سرسریست که از دل بدر شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۳: ساقیا ساغر شراب بیار - یک دو جام شراب ناب بیار
بهاء الدین زنگاری: ساقیا ساغر شراب بیار - یک دو جام شراب ناب بیار
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۴: مباد کس چو من خسته مبتلای فراق - که عمر من همه بگذشت در بلای فراق
ابن حسام: مباد کس چو من خسته مبتلای فراق - که عمر من همه بگذشت در بلای فراق
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۱: لطف باشد گر نپوشى از گداها، روت را - تا به کام دل ببیند دیدهٔ ما، روت را
حافظ شانهتراش اهل تبریز که به حافظ طراقچی تخلص داشته: لطف باشد گر نپوشی از گداها روت را - تا به کامِ دل ببیند دیدة ما روت را
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۷: دلبر و جانان من برد دل و جان من - برد دل و جان من دلبر و جانان من
کمال غیث شیرازی: دلبر و جانان من برد دل و جان من - برد دل و جان من دلبر و جانان من
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۵: گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود - گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵: گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود - گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴: ماهی که قدش به سرو میماند راست - آیینه به دست و روی خود میآراست
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰: قدش به درخت سرو میماند راست - زلفش به رسن، که پای بند دل ماست
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰: غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست - یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵: با کس غم دل مگوی زیرا که نماند - یک دوست که با او غم دل بتوان گفت.
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱: سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱: مال و حال و سال و فال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر پادشاهی بر مراد و بر دوام
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱: سال خرّم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش - اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۱۱: مال وافر، حال نیکو، سال فرخ، فال سعد - اصل راضی، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷: به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد - گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲: گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه - سفید کردن آن نوعی از محالات است
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع: گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او - از یکدگر جدا شود اجزای توأمان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شیخ حسن نویان : گر در میان تیر فتد عکس تیغ او - اعضای توامان شود از یکدگر جدا
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع: تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی - چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شیخ حسن نویان : تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی - دولت تو را چو سایه دوان است در قفا
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها - که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی - «اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ - متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱: نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین - «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲: صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا - ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا به کجا
رهی معیری » ابیات پراکنده » به اقتفای خواجه: نوای دلکش حافظ کجا و نظم رهی - «ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳: بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت - کنار آب رُکنآباد و گُلگَشت مُصَلّا را
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵: «بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت» - شبی با این قضا بزم چنین من در غزلخوانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴: جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب - که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰: جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب - که مهربانی از آن طبع و خو نمیآید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را - که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳ - غزاله صبا: اشاره غزل خواجه با غزاله تست - صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶: همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی - به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات: «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی - به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰: در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم - کـاینچنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴: گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست - همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰: ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون - روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴: خرقه رهن خانهٔ خمار دارد پیر ما - ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰: در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم - کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵: من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را - این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱: هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱: غالب به قول حضرت حافظ ز فیض عشق - «ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱: هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق - ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶ - به یاد مرحوم میرزاده عشقی: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق - عشقی نمرد و مرد حریف نبرد او
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲: عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده - باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳: عزم دیدار تو دارد، جان بر لب آمده - بازگردد یا برآید، چیست فرمان شما؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲: عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده - باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۳۱ - ماه دندانطلا: «عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده - بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷: در دیرِ مغان آمد، یارم قدحی در دست - مست از می و میخواران از نرگسِ مستش مست
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴: از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست - هم پردهٔ ما بدرید، هم توبهٔ ما بشکست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶: تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادست - دلِ سودازده از غُصه دو نیم افتادست
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹: تا سر زلف تو در دست صبا افتاده ست - دل سرگشته ام از رشک ز پا افتاده ست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷: مجو درستیِ عهد از جهانِ سست نهاد - که این عجوز، عروس هزاردامادست
اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - وله روحالله روحه: مده به شاهد دنیا عنان دل، زنهار! - که این عجوزه عروس هزار دامادست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی - رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲: طغرل چه خوش است معنی این مصرع حافظ - رخساره محمود کف پای ایاز است!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲: همچو حافظ به رَغمِ مُدَعیان - شعرِ رندانه گفتنم هوس است
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹: ای سعیدا ز حافظ امدادی - «شعر رندانه گفتنم هوس است»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶: گر من آلوده دامنم چه عجب - همه عالم گواهِ عصمتِ اوست
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در رثاء امام ابو عمر و اسعد: دانش من گواه عصمت اوست - بشنو آنچ این گواه میگوید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶: تو و طوبی و ما و قامتِ یار - فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰: درد هر کس به قدر طاقت اوست - کانچه عیسی کشید خر نکشد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶: دل سراپردهٔ محبتِ اوست - دیده آیینه دارِ طلعت اوست
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹: دوست سلطان و دل ولایت اوست - خرم آن دل که در حمایت اوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱: دل صِنوبَریَم همچو بید لرزان است - ز حسرتِ قد و بالای چون صنوبرِ دوست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳: دل صنوبریم همچو بید می لرزد - ز بیم درد فراق تو ای صنوبر دل
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳: عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد - ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴: دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست - گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴: هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون که مستِ خرابم، صلاح بیادبیست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۹: هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون چو مست و خرابم صلای بیادبی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹: چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان - همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸: دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست - با غمزه بگو تا دل مردم نستاند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹: تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است - جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴: شهریان را به غریبان نظری باشد و من - دیدم این قاعده در شهر شما نیست، چرا؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰: سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست - کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵: کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست - یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳: غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است - در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳: در سراپای وجودت هنری نیست که نیست - عیبت آن است که بر بنده نمیبخشایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷: بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت - و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸: گفت حافظ، دید چون کلک و بیانم را سلیم - «بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷: بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت - و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
بلند اقبال » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳: گفتمش گواز زبان درفشان او بگفت - «بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست - همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷: همه کس طالب یارند ولیک - مفلسی مست پدیدار کجاست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: ناامیدم مکن از سابقهٔ لطفِ ازل - تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - خواجه حافظ فرماید: این عروسان سخن سهل مبین در پرده - تو پس پرده چه دانی که که خوبست و که زشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکدهها - مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه: چون تو شیرینی هر حرف نکو می دانی - «مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش - هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه: داده دهقان عوض آب به او شربت قند - «هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش - هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲: من به دل کاشتم این مهر تو خود میدانی - هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزهسرشت - که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲: بهر بغض و حسد خارجیان غصه مخور - که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸: فغان که آن مهِ نامهربانِ مِهرگُسِل - به تَرکِ صحبت یاران خود چه آسان گفت
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷: بگو که ای مه نامهربان مهر گسل - نگار لالهرخ سرو قد سیمعذار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶: دردِ ما را نیست درمان الغیاث - هجرِ ما را نیست پایان الغیاث
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶: درد ما را نیست درمان در جهان - درد ما را روی او درمان بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹: غلام همت آنم که باشد - چو حافظ بنده و هندوی فرخ
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴: غلام همت آنم که پیشش - نسنجد حشمت دنیا به یک جو
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱: شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد - زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵: به آشکار بده می به دست ابن حسام - «شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱: شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵: ز زهد خشک ریائی دلم به تنگ آمد - «زدیم بر صف رندان و هرچه بادا باد»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶: تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد - وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹: همیشه ورد سعیداست حافظا این قول - که جسم نازکت آزردهٔ گزند مباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰: بس تجربه کردیم در این دیرِ مکافات - با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶: بدخواه بر افتد چو در افتاد به ناصر - هر کس که به درویش در افتاد بر افتاد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸: آن کس که به دست جام دارد - سلطانی جم مدام دارد
اوحدی » دیوان اشعار » مربع: آواز دهید، تا ببینند - صوفی که به دست جام دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲: حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست - که آشنا سخن آشنا نگه دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶: حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست - یکی تمام بود مطلع بر اسرارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴: کِی کُنَد سویِ دلِ خستهٔ حافظ نظری - چشمِ مستش که به هر گوشه خرابی دارد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳: نکند سوی دل خسته ی خواجو نظری - آه از آن دلبر پیمان شکن سنگین دل
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴: کی کند سوی دل خسته حافظ نظری - چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸: دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد - چشم مست تو به هر گوشه خرابی دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰: من از بیگانگان دیگر ننالم - که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶: من از بیگانه آزاری ندیدم - که با ما آنچه از آشنا رفت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶: دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد - تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵: می برد مصرع حافظ دلم از دست حزین - تکیه بر عهد گل و باد صبا نتوان کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴: حافظ به حَقِّ قرآن کز شِید و زرق بازآی - باشد که گویِ عیشی در این جهان توان زد
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵: خوش گفته این غزل را حافظ به حق قرآن - «باشد که گوی عیسی در این میان توان زد»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹: خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان - تا سِیَهروی شود هر که در او غَش باشد
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷: «خوش بود گر محک تجربه آید به میان - تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲: بشوی اوراق اگر همدرسِ مایی - که عِلمِ عشق در دفتر نباشد
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶: حدیث عشق در دفتر نگنجد - حساب عشق در محشر نگنجد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴: نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد - عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶: نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد - عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴: چشم من در ره این قافله راه بماند - تا به گوش دلم آواز درا بازآمد
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴: پی همراهی این قافله بودم عمری - تا به گوش دلم آواز درایی برسید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷: ز شعرِ دلکَشِ حافظ کسی بُوَد آگاه - که لطفِ طبع و سخن گفتن دری داند
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۲: بغیر نور علی همچو حافظ شیراز - که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷: هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست - نه هر که سر بتراشد قلندری داند
ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸: «بهار» پردهٔ مویین حجاب عفت نیست - «هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳: زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟ - دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه: دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند - آدمیزاده نگه دار که مصحف ببرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶: می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب - بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱: هفتاد زلت از نظر خلق در حجاب - بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند - آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴: بر گفته کمال فشانند زر چو آب - آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵: بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه - که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶: بر سر تربت ما چون گذری همت خواه - که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴: منِ گدا هوس سروقامتی دارم - که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰: بزر توان چو کمر خویش را برو بستن - که جز بزر نتوان کرد دست در کمرش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶: گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر - آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - آری شود ولیک بخون جگر شود: گویند صبر کن که شود خون ز صبر مشک - آری شود ولیک بخون جگر شود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹: گفتم رَوَم به خواب و ببینم جمالِ دوست - حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸: گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست - اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰: مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید - که حلقهای ز سر زلف یار بگشاید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر شیخ حسن: بنفشه در شکن و پیچ راست میماند - به حلقهای که سر زلف یار بگشاید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳: بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران - بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲: بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید - نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید
شرفالدین شفروهٔ اصفهانی: نسیم فتح و ظفر از مَهَبّ ملک دمید - رکاب و رایت منصور پادشاه رسید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹: ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار - بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷۱: صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است - کای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹: ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار - بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵: قول حافظ برد از دل غم دیرینه ی ما - ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵: یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور - کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان: کلبهٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور - بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹: منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶: مرا که دیده به دیدار دوست برکردم - حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳: بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز - خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳: نرگس مستانه چون ز خواب برانگیخت - ولوله از جان شیخ و شاب برآمد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱: دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس - که چُنان ز او شدهام بی سر و سامان که مَپُرس
خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در مرثیهٔ فرزند خود رشید الدین: دارم از چرخ تهی دو گله چندان که مپرس - دو جهان پر شود ار یک گله سر باز کنم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵: ساقی چو شاه نوش کند بادهٔ صَبوح - گو جامِ زر به حافظِ شب زنده دار بخش
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹: روز مرا که جرم سعیدا سیاه کرد - یارب به حق حافظ شب زنده دار بخش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵: ای آن که رَه به مشربِ مقصود بُردهای - زین بحر، قطرهای به منِ خاکسار بخش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵۳: این آن غزل که حافظ شیراز گفته است - زان بحر قطره ای به من خاکسار بخش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷: بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود - این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۲۰ - در مدح امیر نظام: «بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود - این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲: بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد: پریپیکر نگار پرنیانپوش - بت سنگیندل سیمین بناگوش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰: خیال حوصلهٔ بحر میپزد هیهات - چههاست در سرِ این قطرهٔ مُحال اندیش!
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶: خوشم ز مصرع حافظ که گفت ای قصاب - چهها است بر سر این قطره محالاندیش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸: جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است - هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳: مجاز،قنطره ی راه اهل تحقیق است - هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹: اگر شراب خوری جُرعهای فَشان بر خاک - از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک؟
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲ - شهید عشق: به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید - اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰: مرا امیدِ وِصالِ تو زنده میدارد - و گر نه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۴: مرا امید وصال تو زنده می دارد - وگرنه بی تو نه عینم بماند و نه اثرم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰: اگر تو زخم زَنی بِهْ که دیگری مَرهم - و گر تو زَهر دهی بِهْ که دیگری تریاک
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰: نگه به جانب قصاب کن که حافظ گفت - اگر تو زهر دهی به که دیگران تریاک
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵: به وقت گُل شدم از توبهٔ شراب خَجِل - که کَس مباد ز کِردارِ ناصَواب خَجِل
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴۸: جواب آن غزل حافظ است این صائب - که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶: دل از جواهرِ مِهرت چو صیقلی دارد - بُوَد ز زنگِ حوادث هر آینه مَصقول
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷: دلم چو گشت مصیقل به صیقل مهرش - بود ز زنگ حوادث بر آینه مصقول
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵: اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد - به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵: به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم - ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶: حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی - من از آن روز که دربند توام آزادم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱: من از آن روز که دربند توام آزادم - پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷: فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲: این جواب غزل حافظ شیراز که گفت - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰: رویِ نگار در نظرم جلوه مینمود - وز دور بوسه بر رخِ مهتاب میزدم
رهی معیری » غزلها - جلد دوم » مهتاب: کامی نبردهایم از آن سیمتن رهی - از دور بوسه بر رخ مهتاب دادهایم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳: من از بازویِ خود دارم بسی شُکر - که زورِ مردم آزاری ندارم
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲: کجا خود شکر این نعمت گزارم - که زور مردم آزاری ندارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳: من از بازویِ خود دارم بسی شُکر - که زورِ مردم آزاری ندارم
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲: کجا خود شکر این نعمت گزارم - که زور مردم آزاری ندارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳: ز چشم من بپرس اوضاع گردون - که شب تا روز اختر میشمارم
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹: درازی شب هجران ز من پرس - که شب تا روز اختر می شمارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴: گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش میدارم
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵: گرچه افتاد ز هجرش گرهی در کارم - همچنان چشم کرم از کرمش میدارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴: دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب - کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵: دیده بخت به افسانه او شد در خواب - کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶: در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم - کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹: دلم از نغمهٔ حافظ به سماع است حزین - در نهان خانهٔ عشرت، صنمی خوش دارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹: گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر - آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - هم در ستایش او: گر بر کنم دل از تو بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم آن دل کجا کنم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹: مقصود از این معامله بازارتیزی است - نی جلوه میفروشم و نی عشوه میخرم
عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲: از عشوههای خلق به حلقم رسید جان - نه عشوه میفروشم و نه عشوه میخرم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹: گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر - آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱: گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳: نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم - به مویههایِ غریبانه قِصه پردازم
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳: نماز شام غریبان چو گریه آغازم - به مویههای غریبانه قصه پردازم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴: محمود بُوَد عاقبتِ کار در این راه - گر سر بِرَوَد در سرِ سودایِ اَیازم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳: گر دست دهد دولت ایام وصال - ور سر برود در سر سودای محال
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶: بر سر تربت من با می و مطرب بنشین - تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳: چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا - تا به بویت ز زمین رقص کنان برخیزم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶: مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم - طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۴: شدم از دست حزین ، دوش که حافظ می گفت - مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰: من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم - مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶: هر دم ای شمع چرا سرّ دل آری بزبان - نه من سوخته خون میخورم و خاموشم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸: مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست - میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹: نکند میل دل من به تماشای چمن - که تماشای دل آنجاست که دلدار آنجاست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰: به دورِ لاله دِماغِ مرا عِلاج کنید - گر از میانهٔ بزمِ طَرَب کناره کنم
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶ - ویلن تاجبخش: به قول خواجه گر از جام می کناره کنم - به دور لاله دماغ مرا کنید علاج
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲: خاکِ کویت زحمت ما برنتابد بیش از این - لطفها کردی بتا، تخفیفِ زحمت میکنم
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح ابوالمظفر شروان شاه: ما به جان مهمان زلف او و او با ما به جنگ - کاین شبستان زحمت ما برنتابد بیش از این
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷: در خراباتِ مُغان نورِ خدا میبینم - این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲: ساکن دیری و از کعبه نشان می پرسی - در خرابات مغانی و خدا می طلبی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹: به هواداری او ذَرِّه صفت، رقصکنان - تا لبِ چشمهی خورشیدِ درخشان بروم
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸: به هواداری گل ذره صفت در رقص آی - کم ز ذره نهای او هم ز هوا میآید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶: لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟ - که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمدهایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۷: صائب این آن غزل حافظ والا گهرست - که درین بحر کرم غرق گناه آمدهایم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳: با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم - همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹: تا ببینند مگر نور تجلی جمال - همچو موسی ارنی گوی به میقات آیند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴: یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد - بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸: تا کی از غصههای بدگویان - قصهها پیش داور اندازیم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱: خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن؟ - تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷ - چه خواهد بودن: شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت - خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳: وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم - که در طریقتِ ما کافریست رنجیدن
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه: قفا خورند و ملامت برند و خوش باشند - شب فراق به امید بامداد وصال
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷: پس از ملازمت عیش و عشق مهرویان - ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸: بخوان کلام سعیدا چو میل کارت نیست - ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰: بالابلند عشوهگر نقشباز من - کوتاه کرد قصه زهد دراز من
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷: ماییم دل بریده ز پیوند و ناز تو - کوتاه کرده قصهٔ زلف دراز تو
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰: میترسم از خرابی ایمان که میبرد - محراب ابروی تو حضور نماز من
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶: ای قامت بلند تو عمر دراز من - محراب ابروی تو محل نماز من
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹: سخن اندر دهان دوست شکر - ولیکن گفته حافظ از آن به
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱: بود شعر رفیق از غیر بهتر - ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰: سخنت رمزِ دهان گفت و کمر سِرّ میان - وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۳: شرمی از حافظ شیراز نداری صائب؟ - این چنین تیغ زبان آختهای یعنی چه؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰: ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه؟ - مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - دامان رقیب: مست از خانه برون تاختهای یعنی چه -
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: هر چند کآزمودم از وی نبود سودم - مَن جَرَّبَ المُجَرَّب حَلَّت به الندامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتم: وفا نداری گفتا که: آزمودی - من جرب المجرب حلت به الندامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: دارم من از فراقش در دیده صد علامت - لَیسَت دُموعُ عَینی هٰذا لَنا العلامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتم که: عشق و دل را باشد علامتی هم - قالت: دموع عینی لم تکف بالعلامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا - فی بُعدها عذابٌ فی قُربها السلامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: گفتا که: می چه سازی گفتم که مر سفر را - قالت: فمر صحیحا بالخیر و السلامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه - اِنّی رَأیتُ دَهراً مِن هَجْرِکَ القیامه
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰: دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه - قالت: رای فوادی من هجرک القیامه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷: به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد - هزار جان گرامی فدای جانانه
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵: هزار جان گرامی فدای بالایت - بیا که کشته ی عشق از بلا نمی ترسد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷: چراغ روی تو را شمع گشت پروانه - مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون: چراغ حسن تو را شمع روز پروانه - کمند زلف تو را باد صبح سرگردان
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸: ندیم و مطرب و ساقی همه اوست - خیال آب و گل در ره بهانه
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳: به خود میبازد از خود عشق با خود - خیال آب و گل در ره بهانه است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸: برو این دام بر مرغی دگر نه - که عنقا را بلند است آشیانه
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۵: چو عَنقا را بلندست آشیانه - قناعت کن به تخمِ مرغِ خانه
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸: برو این دام بر مرغی دگر نه - که عنقا را بلند است آشیانه
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۵: برو این دام بر مرغِ دگر نه - نصیحت را به مادر خواهرت ده
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: قلم را آن زبان نَبوَد که سرِّ عشق گوید باز - ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: قلم را آن زمان نبود که سرّ عشق گوید باز - ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است - بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است - بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱: بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست - گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰: گرم بهر سر موئی هزار جان بودی - فدای جان و سرش کردمی به جان و سرش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸: بوی جان از لب خندان قدح میشنوم - بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱۱: صائب این آن غزل حافظ مشکین نفس است - بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰: چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ - سر چرا بر من دلخسته گران میداری
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱: رایگان چون سر و زر در قدمش میبازم - سر چرا بر من شوریده گران میدارد؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱: در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند - اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳: سعدی تو کیستی که دم دوستی زنی - دعوی بندگی کن و اقرار چاکری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹: زمان زمان به دل و چشم خویش میگفتم - ایا منازل سلمان این سلماکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴: اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰: کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶: این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی - وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶: در وجه می صافی سجاده من بفروش - کاین خرقه که من دارم در رهن و شراب اولی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶: این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی - وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶: این نامه بی ناموس در خم می اندارید - کاین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸: به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت - که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶: به کجا برم شکایت؟ بکه گویم این حکایت؟ - که تو شمع جمع و آنگه دل اوحدی گدازی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰: خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم - کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - فیالحکمة: نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی - سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰: صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: بسی شوق تو در دل هست و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است - مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: بسی سرگشتهاند این فرقه حق در فراق تو - مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق - نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: نداند قدر تو سنّی که از اوهام بیرونی - نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد - که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: ملک در سجده آدم زمین بوسید و نیت کرد - که در حسن تو چیزی یافت پیش از طور انسانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶: خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است - اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵: سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد - اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶: نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی - گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶: ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی - بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷: به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند - چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۲ - فتنه آذربایجان: «به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند - چنین عزیز نگینی، به دست اهرمنی»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴: صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم - عاشقان را نبود چاره بجز مسکینی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱: صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم - همه دانند که در صحبت گل خاری هست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶: چشمت به غمزه خانه مردم خراب کرد - مخموریت مباد که خوش مست میروی
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹: چشمت به فتنه خانه ی مردم خراب کرد - نتوان دگر بهانه بر آخر زمان نهاد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹: بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم - ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳: شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی - گر بی عمل ببخشی ور بیگنه برانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹: ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی - در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹: در طلعت تو پیدا انوار پادشاهی - در غیبت تو پنهان صد حکمت الهی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹: دانم دلت ببخشد بر عجز شبنشینان - گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹: دانم دلت ببخشد بر اشک شبنشینان - گر حال ما بپرسی از باد صبحگاهی»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶: ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی - دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲ - غروب و مهتاب دریا: چون خواجه تن تنها با سوز تو دمسازم - ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد - وقت است که همچون مه تابان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: از تیر شب هجر تو جانم به لب آمد - وقت است که همچون مه تابان به درآئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: چندان چو صبا بر تو گمارم دم همّت - کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: تا کی چو صبا بر تو گمارم دم همت - کز غنچه چو گل خرم و خندان به در آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهرو - بازآید و از کلبه احزان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: ای فیض مخور غصه که این پرده غیبت - برخیزد و از کلبه احزان به درآئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی - هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: گر از روش حافظ و قرآن به در آئی - هر ره که روی باز پشیمان به در آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح - باشد که چو خورشید درخشان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح - باشد که چو خورشید درخشان به در آئی
حافظ » مثنوی (الا ای آهوی وحشی): رفیقان، قدرِ یکدیگر بدانید - چُو مَعلومَ اسْت شَرحَ ازْ بَر مَخوانید
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۴۹: رفیقان قدر یکدیگر بدانید - اجل سنگست و آدم مثل شیشه
حافظ » ساقی نامه: فریب جهان قصهٔ روشن است - ببین تا چه زاید شب آبستن است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۸ - رها شدن نهنکال دیو از بند و چگونگی آن: همه کار این چرخ دل خستن است - دگر تا چه زاید شب آبستن است
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱: مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید - که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸: تازه کردی روش حافظ شیراز، حزین - که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳: هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود - نظر به روی کسی بر نمیکنی از ناز
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷: هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود - نظر به روی کسی بر نمیکنی از ناز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۴ - ساقینامهٔ ۹: به آب خرابات غسلم دهید - پس آنگاه بر دوش مستم نهید
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۱۱ - پایان کتاب خواجو در حالت خود گوید: به آب خرابات غسلم دهید - پس آنگاه بر دوش مستان نهید
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۴ - ساقینامهٔ ۹: تو خود حافظا سر ز مستی متاب - که سلطان نخواهد خراج از خراب
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۱۱ - پایان کتاب خواجو در حالت خود گوید: ز مستی اگر عاقلی سر متاب - که سلطان نجوید خراج از خراب
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲: عشق تو در درونم و مهر تو در دلم - با شیر اندر آمد و با جان به در شود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۵: کی بر کنم دل از رخ جانان که مهر او - با شیر در دل آمد و با جان به در شود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲: عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۸ - عشق وطن: «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود» - «مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲: عشق تو در درونم و مهر تو در دلم - با شیر اندر آمد و با جان به در شود
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۸ - عشق وطن: «عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم » - «با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ: گر بدی گوهری ورای سخن - آن فرود آمدی بجای سخن
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » دیباچهٔ دیوان: گوهری گر بدی ورای سخن - آن فرود آمدی به جای سخن
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ: گر بدی گوهری ورای سخن - آن فرود آمدی بجای سخن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۷ - تعریف کلام فصیح و شعر: گر بدی گوهری ورای سخن - آن فرود آمدی به جای سخن