ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی
حق زیادت رفته و مشغول فکر باطلی
در ره کج می روی چون مار با صد پیچ و تاب
در طریق راستی ای کهل کاهل، کاهلی
نقش می بینی ز دنیا بی خبر از باطنش
می دوی این ما را در پی، چو طفل از جاهلی
از شمار نقره و زر می شود دستت سیاه
تا چه خواهد کرد مهرش چون کند جا در دلی
می کشی چون سرو قد مغرور می گردی به خود
لیک واقف نیستی از آن که بس بی حاصلی
نقش بر دیوارهٔ دل بسته ای صد آرزو
در پی هر آرزو داری خیالی باطلی
حب درویشان که مفتاح سرای جنت است
داده ای از دست، در فکر سرا و منزلی
هر چه هستی با خدای خویشتن مشغول باش
ز این دو صورت نیست بیرون ناقصی یا کاملی
مشکلت آسان نمی گردد سعیدا هیچ گاه
تا تو در تدبیر آسان گشتن این مشکلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به هشدار درباره بیهدفی در زندگی و غفلت از معانی عمیقتر وجود میپردازد. او به فردی اشاره میکند که در تلاش برای جمعآوری ثروت و دنیا به شدت مشغول است ولی از حقیقت اصلی زندگی غافل شده و در درونش خالی و بیحاصل است. شاعر میگوید که انسانها با آرزوهای سطحی و مادی در حال دویدن هستند، در حالی که باید به خدا و معنای واقعی وجود خود توجه کنند. او تصریح میکند که مشکل زندگی تنها با تدبیر درست و توجه به سرنوشت واقعی خود حل میشود و بدون این آگاهی، مشکلات همچنان باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در تدبیر و برنامهریزی این دنیا بسیار بیتوجهی و از حقیقت دوری میکنی و در خیالهای باطل مشغول هستی.
هوش مصنوعی: در مسیر حقیقت، مانند ماری که به صورت نادرست و با تلنگرهای فراوان حرکت میکنی. ای که به تنبلی عادت کردهای، چرا اینگونه سست و بیهدف پیش میروی؟
هوش مصنوعی: در این دنیا، تو فقط ظواهر را میبینی و از حقیقت آن بیخبری. همچون کودکی نادان، در پی این ظواهر میدوی و از عمق مسئله بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال ثروت و دارایی باشی، در نهایت دستت به خاطر آن تیره و تار میشود. اما وقتی محبت واقعی در دل نشسته باشد، این مسائل مادی دیگر اهمیت چندانی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تو مانند سروی زیبا و مغرور خود را به نمایش میگذاری، اما غافل از این هستی که در واقع، بیثمر و بیفایدهای.
هوش مصنوعی: بر دیوارهٔ دل، تصویر آرزوها را نقش زدهای و هر آرزو را با خیالی نادرست دنبال میکنی.
هوش مصنوعی: عشق درویشان که دروازه بهشت را باز میکند، از دستت رفته و تو در پی خانه و سرای خود هستی.
هوش مصنوعی: هر چه که هستی، به یاد خداوند خود مشغول باش؛ زیرا هیچ کس نمیتواند از این دو حالت یعنی نقص یا کمال بیرون باشد.
هوش مصنوعی: سعیدا، مشکل تو هرگز آسان نخواهد شد تا وقتی که خودت تدابیری برای آسان کردن آن نیندیشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت
کنار آب رُکنآباد و گُلگَشت مُصَلّا را
همین شعر » بیت ۶
«بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت»
شبی با این قضا بزم چنین من در غزلخوانی
ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی
مفخری بر عترت مختار بی آل ولی
هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ
از دل دریا برآید در تو دریا دلی
زینت آل حسین بن علی المرتضی
[...]
دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی
می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی
کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن
از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی
محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول
[...]
ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی
از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی
می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش
وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی
زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما
[...]
سرگذشتی بشنو از من داشتم وقتی دلی
نیک رایی، مقبلی، دانش پرستی، عاقلی
دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی
روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی
از قضا ناگاه دیدم دلبری در رهگذار
[...]
میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد
لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی
در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست
زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی
لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.