گنجور

 
سعیدا

ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی

حق زیادت رفته و مشغول فکر باطلی

در ره کج می روی چون مار با صد پیچ و تاب

در طریق راستی ای کهل کاهل، کاهلی

نقش می بینی ز دنیا بی خبر از باطنش

می دوی این ما را در پی، چو طفل از جاهلی

از شمار نقره و زر می شود دستت سیاه

تا چه خواهد کرد مهرش چون کند جا در دلی

می کشی چون سرو قد مغرور می گردی به خود

لیک واقف نیستی از آن که بس بی حاصلی

نقش بر دیوارهٔ دل بسته ای صد آرزو

در پی هر آرزو داری خیالی باطلی

حب درویشان که مفتاح سرای جنت است

داده ای از دست، در فکر سرا و منزلی

هر چه هستی با خدای خویشتن مشغول باش

ز این دو صورت نیست بیرون ناقصی یا کاملی

مشکلت آسان نمی گردد سعیدا هیچ گاه

تا تو در تدبیر آسان گشتن این مشکلی

 
 
 
حافظ

بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت

کنار آب رُکن‌آباد و گُلگَشت مُصَلّا را

سعیدا

همین شعر » بیت ۶

«بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت»

شبی با این قضا بزم چنین من در غزل‌خوانی

سوزنی سمرقندی

ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی

مفخری بر عترت مختار بی آل ولی

هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ

از دل دریا برآید در تو دریا دلی

زینت آل حسین بن علی المرتضی

[...]

خواجوی کرمانی

دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی

می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی

کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن

از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی

محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
کمال خجندی

ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی

از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی

می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش

وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی

زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما

[...]

جلال عضد

سرگذشتی بشنو از من داشتم وقتی دلی

نیک رایی، مقبلی، دانش پرستی، عاقلی

دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی

روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی

از قضا ناگاه دیدم دلبری در رهگذار

[...]

اهلی شیرازی

میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد

لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی

در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست

زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی

لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه