گنجور

 
خاقانی

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه

دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه

کو صبر و چه دل کانکه دلش می‌گوئی

یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode