لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
حافظ

دلِ من در هوایِ روی فَرُّخ

بُوَد آشفته همچون مویِ فَرُّخ

بجز هندویِ زلفش هیچ کس نیست

که برخوردار شد از روی فَرُّخ

سیاهی نیکبخت است آن که دایم

بُوَد همراز و هم زانوی فَرُّخ

شَوَد چون بید لرزان سروِ آزاد

اگر بیند قدِ دلجویِ فَرُّخ

بده ساقی شرابِ ارغوانی

به یادِ نرگسِ جادوی فَرُّخ

دوتا شد قامتم همچون کمانی

ز غم پیوسته چون ابروی فَرُّخ

نسیم مُشک تاتاری خِجِل کرد

شمیم زلف عَنبربوی فَرُّخ

اگر میلِ دلِ هر کس به جایست

بُوَد میلِ دلِ من سوی فَرُّخ

غلامِ همتِ آنم که باشد

چو حافظ بنده و هندوی فَرُّخ

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
غزل شمارهٔ ۹۹ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۹۹ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۹۹ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۹۹ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

همین شعر » بیت ۹

غلام همت آنم که باشد

چو حافظ بنده و هندوی فرخ

ابن حسام خوسفی

غلام همت آنم که پیشش

نسنجد حشمت دنیا به یک جو