گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منتسب به هر دو سخنور
حافظ

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی

ای بس که خراب باده و جام شوی

ناصر بخارایی

همین شعر » بیت ۱

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی

ای بس که خراب باده و جام شوی

مولانا

ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی

گر خاص توی گنه کنی عام شوی

بر رهگذرت دام نهاده است ابلیس

بدکار مباش زانکه در دام شوی

حافظ

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی

ای بس که خراب باده و جام شوی

ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم

با ما منشین اگر نه بدنام شوی

حزین لاهیجی

در کعبه حزین ، امیر اسلام شوی

در دیر حریف باده و جام شوی

یا امّت عقل باش، یا بندهٔ عشق

حیف است درین میانه بدنام شوی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه