ای قامت بلند تو عمر دراز من
محراب ابروی تو محل نماز من
هستم چو شمع شب همه شب در گداز و سوز
و آگه نیی ز گریه و سوز و گداز من
رازم به زیر پرده ز مردم نهفته بود
بر رو فکند اشک من از پرده راز من
گر قسمتم به کوی خرابات کرده اند
با قسمت ازل چه کند احتراز من
من کار خود چنان که بباید نساختم
باید که لطف دوست شود کارساز من
ای سرو خوش خرام بنه سرکشی ز سر
در ناز خود مبین و ببین در نیاز من
یا در کشم به دامن همت که عاقبت
سر بر کشد ز جیب حقیقت مجاز من
ابن حسام را چو محل پیش بار نیست
خیز ای نسیم و عرضه کن از من نیاز من
باشد به نیم جرعه کند کار من تمام
ساقی میر مجلس مسکین نواز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و دلدادگی سروده شده است. شاعر به محبوب خود، که به او عمر دراز و قامت بلندش را نسبت میدهد، ابراز احساساتی عمیق میکند. او به غم و سوز وجودش اشاره کرده و از درد و رنجی که در دل دارد سخن میگوید. شاعر با اشاره به رازهای پنهانش و اشکهایی که از چشمانش جاری میشود، نشان میدهد که در پی محبت و لطف محبوب است. او خواستار درک نیازهایش و کمک محبوب به وصول به اهدافش میباشد. در نهایت، با اشاره به ناز و زیبایی محبوب، دعا میکند که حتی با یک جرعه، حالش دگرگون شود و به آرامش برسد.
هوش مصنوعی: ای تو با قامت بلند، دراز عمری که برای من زیباست. ابروهای تو، محلی است برای عبادت و راز و نیاز من.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی در شب هستم که هر شب در آتش سوختن و درد به سر میبرم، اما تو از اندوه و نابودی من خبر نداری.
هوش مصنوعی: راز من که به دور از چشم مردم بود، حالا با اشک من آشکار شده است.
هوش مصنوعی: اگر قسمت من این است که در کوی خراباتی (محلی که فساد و گناه فراوان است) زندگی کنم، چه کار میتوانم بکنم تا از مقدر همیشگی خود دوری کنم؟
هوش مصنوعی: من به اندازهای که باید، کار خود را درست انجام ندادم و اکنون باید امیدوار باشم که لطف دوستم به من کمک کند.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا، لطفاً از خودخواهیات کم کن و ناز کردن را کنار بگذار، نگاهی به نیاز من بینداز.
هوش مصنوعی: یا به تلاش خود ادامه بده، زیرا در نهایت حقیقت واقعی خود را به نمایش خواهد گذاشت و از زیر پردهی ظاهری زندگی بیرون خواهد آمد.
هوش مصنوعی: ابن حسام به جایی رسیده که نمیتواند در برابر مقام بزرگتر خود درخواست کند. پس ای نسیم، لطفا از طرف من خواستهام را به او برسان.
هوش مصنوعی: ساقی، با یک جرعه کم میتوانی همه کارهایم را تمام کنی. تو میزبان من هستی و به من لطف داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من
همین شعر » بیت ۱
ای قامت بلند تو عمر دراز من
محراب ابروی تو محل نماز من
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
[...]
بالا بلند عشوه گر نقش بازمن
کوتاه کرد قصه عمر دراز من
تخفیفه فراخ بر سر فراز من
کوتاه کرد قصه عمر دراز من
آیا زد رزی آن فرجی کی رسد که او
[...]
یارب که خواند آیت عجر و نیاز من
بر شاه بنده پرور مسکین نواز من
یارب که گوید از من مسکین خاکسار
با شهسوار سر کش گردون فراز من
کای نوربخش چشم جهان بین مردمان
[...]
دل کی رسد به وصل تو ای سروناز من؟
یک کوچه است زلف ز راه دراز من
چون بوی گل که می شود از برگ بیشتر
بی پرده شد ز پرده بسیار راز من
غیر از بهار خشک مرا در بساط نیست
[...]
چون شمع تا چکیدن اشکست ساز من
هستی خطیست و قف جبینگداز من
دامن به چین شکست ز نومیدی رسا
دستی در آستین به هر سو دراز من
آخر تلاش لغزش پا دامنم کشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.