عشقی که درد عشق وطن بود درد او
او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
چون دود شمعِ کُشته که با وی دمیست گرم
بس شعلهها که بشکفد از آه سرد او
بر طرف لالهزار شفق پر زند هنوز
پروانهٔ تخیلِ آفاقگرد او
او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت
از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او
آن نردباز عشق که جان در نبرد باخت
بردی نمیکنند حریفان نرد او
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
عشقی نمرد و مرد حریف نبرد او
در عاشقی رسید به جایی که هرچه من
چون باد تاختم نرسیدم به گرد او
کشتی عشق را نرسد تخته بر کنار
موج جنون شکافته دریانورد او
از جان گذشت عشقی و اجرت چه یافت؟ مرگ
این کارمزد کشور و آن کارکرد او
آن را که دل به سیم خیانت نشد سیاه
با خون سرخ رنگ شود روی زرد او
درمان خود به دادن جان دید شهریار
عشقی که درد عشق وطن بود درد او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق به وطن و فداکاری برای آن است. شاعر از مردی سخن میگوید که درد عشق وطن را احساس میکند و در این راه جان خود را فدای عشقش کرده است. او در نبرد عشق، شجاعت و فداکاری نشان داده و با وجود مشکلات به دنبال اتحاد و همبستگی است. شاعر تأکید میکند که عشق واقعی هرگز نمیمیرد و کسانی که با عشق زندگی میکنند، حتی مرگ را نیز نمیهراسند. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که عشق به وطن، بالاترین قیمتی است که میتوان برای آن پرداخت.
هوش مصنوعی: عشقی که به خاطر وطن ایجاد میشود، خود درد اوست و او کسی است که به خاطر عشق به وطن، از همه چیز عبور میکند. در واقع، او مردی است که هیچ کس دیگری مانند او وجود ندارد و عشقش به وطن او را متمایز کرده است.
هوش مصنوعی: مانند دودی است که از شمعی خاموش برخاسته و تنها لحظهای با آن در ارتباط است، چقدر آتش و شعلهها ممکن است از آه سرد او به وجود آید.
هوش مصنوعی: در کنار گلزارهای لاله، هنوز پروانهای از خیالهای دور و وسیع به پرواز درآمده است.
هوش مصنوعی: او به این فکر بود که غلامان با هم متحد شوند، ولی از شدت فشار و ناراحتی که در مجلس خواجه داشت، نتوانست این فکر را به جا بیاورد و در نهایت طرد شد.
هوش مصنوعی: عاشقانی که در میدان عشق جان خود را به خاطر معشوق فدای کردند، دیگر حریفان قادر به رقابت با آنها نیستند.
هوش مصنوعی: کسی که قلبش با عشق زنده است، هرگز نمیمیرد. عشق هیچگاه از بین نمیرود و کسی که با او در جدال است نمیتواند او را از پا درآورد.
هوش مصنوعی: در عشق به نقطهای رسیدم که هر چقدر سریع و بیوقفه تلاش کردم، نتوانستم به او نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: کشتی عشق به ساحل نمیرسد و در میان امواج جنون، دریانورد آن را به پیش میبرد.
هوش مصنوعی: عشقی که از جان خود گذشت، چه پاداشی دریافت کرد؟ مرگ آن به عنوان مزدکار چه فایدهای برای او داشت و چگونه کشور را تحت تأثیر قرار داد؟
هوش مصنوعی: کسی که دلش به خیانت نمیافتد، چهرهاش با خون سرخ زنده میشود و رنگ زردش از بین میرود.
هوش مصنوعی: شاعر به این نتیجه میرسد که برای رسیدن به عشق و آرمانهای خود، حتی نیاز است جان خود را فدای آن کند. در واقع، محبت به وطن و آرمانهای عمیق انسانی آنچنان دردناک است که درمان آن، از دست دادن جان است. در اینجا، عشق و وفاداری به سرزمین اهمیت زیادی دارد و شاعر به عمق آن احساسات اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما
همین شعر » بیت ۶
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
عشقی نمرد و مرد حریف نبرد او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.