عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
در جواب او
عیب قطنی مکن ای اطلس پاکیزه سرشت
تار او چونکه بپود تونخواهند نبشت
تو اگر توت نسب داری و او گر پنبه
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
نه منم شیفته رخت که چون عریان شد
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
هوس خشت زرکوشک پزم در آذین
در زمانی که بسازد فلک از خاکم خشت
این عروسان سخن سهل مبین در پرده
تو پس پرده چه دانی که که خوبست و که زشت
قبر (قاری) چو مشرف شود از جامه صوف
یکسر از بستر صندوق کشندنش ببهشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف
که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
آنکه میلش سوی حقبینی و حقگویی بود
[...]
ای که بردی تو به خوبی گرو از حور بهشت
مصحف روی تو را خامه تقدیر نوشت
آیتی از ورق حسن تو هر کس که بخواند
سر توحید عیان گشتش و تقلید بهشت
در ازل حق به چهل صبح به مهرت ای جان
[...]
عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
دم نقد است مرا کوی مغان باغ بهشت
می کوثر به کف مغبچه حور سرشت
لوح رخسار تو آمد سبقم روز ازل
کلک قدرت چو سواد خط سبز تو نوشت
باده ده زانکه ز هر خانه سوی حق راهست
[...]
طالب وصل ترا خانه چه کعبه چه کنشت
مست دیدار ترا جای چه دوزخ چه بهشت
دست بیچون کرم طینت ما روز ازل
ز آتش عشق وز آب خم و پیمانه سرشت
هرچه در هر دو جهان صورت هستی دارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.