گنجور

 
حافظ

اِی دِل! گَر از آن چاهِ زَنَخْدان به دَرآیی

هر جا که رَوی، زود، پَشیمان به دَرآیی

هُش دار که گَر وَسْوَسِهٔ عَقْل کُنی گوش

آدَم‌صِفَت از روضِهٔ رِضْوان به دَرآیی

شایَد که به آبی، فَلَکَت، دَسْت نَگیرد

گر تِشْنِه‌لَب از چَشْمِهٔ حِیوان به دَرآیی

جان می‌دَهم از حَسْرَتِ دیدارِ تو، چون صُبْح

باشَد که چو خورشید درخشان به دَرآیی

چَنْدان، چو صَبا بَر تو گُمارم دَمِ هِمَّت

کز غُنْچِه چو گُل، خُرَّم و خَنْدان به دَرآیی

در تیره‌شَبِ هِجْرِ تو، جانَم به لَب آمَد

وَقْت است که همچون مَهِ تابان به دَرآیی

بَر رَهْگُذَرَت بَسْتِه‌ام از دیده، دو صَد جوی

تا بو که تو چون سَرْوِ خُرامان به دَرآیی

حافِظ! مَکُن اَنْدیشِه که آن یوسُفِ مَه‌رو

بازآیَد و از کُلْبِهٔ اَحْزان به دَرآیی!

 
 
 
انتشار کتاب «گنجور، قدرت بی‌نهایت کوچک‌ها» نوشتهٔ مهدی سلیمانیه
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش مهدی سروری
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش سیدمصطفی شجاعی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش فاطمه نیکو ایجادی
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش پانیذ علیپور
غزل شمارهٔ ۴۹۴ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

همین شعر » بیت ۶

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به درآیی

فیض کاشانی

از تیر شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به درآئی

مشاهدهٔ ۴ نقل قول دیگر در همین شعر
فیض کاشانی

گر از روش حافظ و قرآن به در آئی

هر ره که روی باز پشیمان به در آئی‏

بردار سرودی ز کلامش طرب انگیز

شاید دمی از غصه هجران به در آئی

جان می‏دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه