گنجور

 
حافظ

دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم

وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم

از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی

کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم

مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست

می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه

تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم

خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست

عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم

جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم

غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم

حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا

من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش محمدرضا کاکائی
غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش پریسا جلیلی
غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سعدی

نکند میل دل من به تماشای چمن

که تماشای دل آنجاست که دلدار آنجاست

حافظ

همین شعر » بیت ۳

مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست

می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

تماشا گه دل=مایه خوشدلی

امیرعلیشیر نوایی

عکس رخسار چو بر ساغر صهبا فکنم

گونه ای زردوشی در می حمرا فکنم

ای گدایان در میکده همت که به جهد

خویشتن را اگر از صومعه آنجا فکنم

وه که آن مغبچه پروا نکند گر خود را

[...]

صائب تبریزی

به که بردیده گستاخ تمنا فکنم

پرده ای کز رخ آن آینه سیما فکنم

خوش نشین نیست چنان جوهر بینایی من

که به هر آینه رو طرح تماشا فکنم

بی تو گر چشم به رخسار بهشت اندازم

[...]

فیض کاشانی

یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم

و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم

دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش

راز سربسته خود را به خدا وافکنم‏

مایه خوش‏دلی آنجاست که دلداری هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
ایرج میرزا

من به هر حیله بُوَد مقصد خود صاف کنم

به خوانینِ خراسان دو تلگراف کنم

وعده از جانب شَه رتبه و الطاف کنم

دست خطی دو سه بر قاین و بر خواف کنم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه