هر مراد و آرزویی، کاندرون قلب ماست
دارویش اندر دهان آن مه دندانطلاست
من مریض عشقم ای جانان و با جان طالبم
آن لب و دندان که بر هر درد بیدرمان دواست
بوالعجب انگشتری تشکیل دادست آن دهان
حلقهاش یاقوت سرخ است و نگیندانش طلاست
کیمیاگر در تلاقی هرچه را سازد طلا
پس لب این ماه بیتردید و شبهت کیمیاست
برکشیده چشم ترکش، تیغ ابرو در «فرونت»
این کماندان صفش مژگان و فرمانش بلاست
آسمان در پیشگاه ماه من، ماه تو چیست
ماه ما از هرچه پنداری به از ماه شماست
ماه ما اندر صف خوبان صاحب منصب است
ماه تو در رتبهاش تا بینی استارههاست
ماه تو اندر پناه جذبه استارهایست
چاره استارههایش شانههای ماه ماست
ماه تو رخشان ز خورشیدست و ماه ما ز خویش
نسبت ماه من و تو، نسبت خلق و خداست
ای صبا با او بگو این بیت خواجه گفته است
گر بخواهی حرمت خواجه به جای آری به جاست:
«عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
غیر (عشقی) مقصد ما از وصالت هیچ نیست
هرکه جز این حدس، حدسی میزند حدسش خطاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و آرزوهایی است که در دل انسان قرار دارد. شاعر میگوید که برای درمان این آرزوها، لب و دندان معشوق که نشانهی زیبایی و جذابیت است، دارو و درمان دردهای عشق است. او به زیباییهای معشوق میپردازد و به تمایز میان محبوب خود و دیگران اشاره میکند. شاعر اعتقاد دارد که محبوبش در مقام و جایگاه بالاتری نسبت به دیگران قرار دارد و زیبایی او به اندازهای است که میتواند هر درد و مشکلی را درمان کند. در نهایت، شاعر بیان میکند که تنها عشق و وصال معشوق هدف اوست و هرگونه حدس و گمان غیر از این نادرست است.
هوش مصنوعی: هر خواسته و آرزویی که در قلب ما وجود دارد، درمانش در دهان آن ماهی است که دندانهایش طلاست.
هوش مصنوعی: من به عشق تو بیمار هستم و جانم خواهان آن لبها و دندانهایی است که برای هر درد و رنجی درمانی دارند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزشمندی دهان اشاره دارد و آن را به انگشتری تشبیه کرده است. انگشتر با حلقهای از یاقوت سرخ و نگینهایی از طلا توصیف میشود، که نشاندهنده زیبایی و ارزش این دهان است. در واقع، شاعر از این تشبیه برای بیان جذابیت و دلربایی استفاده کرده است.
هوش مصنوعی: کیمیاگر میتواند در برخورد با هر چیزی آن را به طلا تبدیل کند. پس قطعاً لبان این ماه هم مانند کیمیاگر ارزشمند و خاص هستند.
هوش مصنوعی: چشمانش به زیبایی میدرخشند، ابروهایش مانند تیغی تیز هستند. در پیشانیاش، مژگانش مانند فرماندهای هستند که بخت و خوششانسی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: آسمان در مقایسه با زیبایی من، زیبایی تو هیچ است. ماه ما فراتر از هر چیزی که فکر کنی، ارزشمندتر از ماه توست.
هوش مصنوعی: ماه زیبای ما در میان زیباییهای دیگران مقام والایی دارد؛ و ماه تو در مقام او فقط به اندازهٔ یک پیشانینما است.
هوش مصنوعی: پرتوی از زیبایی و جاذبه ماه تو، مانند پناهی است که دلها را آرام میکند و در واقع، آرامش و زیبایی ماه ما به شانههای تو وابسته است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو از نور خورشید میدرخشد و چهرهی ما از ذات خودمان است. نسبت من و تو را میتوان با نسبت خلق و خالق مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، پیام من را به او برسان و بگو که این سخن از خواجه (شاعر بزرگ) است. اگر میخواهی حرمت او را حفظ کنی، این کار به خوبی انجام میشود.
هوش مصنوعی: دل به دیدار تو دارد و در آستانه جان دادن است، آیا برگردد یا جلوتر بیفتد؟ فرمان شما چیست؟
هوش مصنوعی: مقصود اصلی ما از وصال، عشق است و غیر از آن هیچ هدفی نداریم. هرکسی که به غیر از این فکر کند یا حدس بزند، در اشتباه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
همین شعر » بیت ۱۱
«عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.