گنجور

 
فیض کاشانی

کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی

بیا که بی‌تو به جان آمدم ز غمناکی‏

زمانه را نتوان دید بی‌امام زمان

فکیف حالک یا دهر! ایّ مولاکی‏

ز خاک پای تو داد آبروی لاله و گل

چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی

که را رسد که کند عیب دامن پاکت

که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی

کسی چگونه ز وصف تو دم تواند زد

که سرّ صنع خدایی ورای ادراکی‏

همیشه در نظری گرچه دوری از بر ما

ز وصل هجر تو هم شاکریم و هم شاکی

رسوم شرع به تدریج از میان برداشت

فقیه جاهل و کاهل ز جهل بی‌‏باکی‏

به قدر آنچه توانیم فیض می‏‌گوییم

که زاد رهروان چستی است و چالاکی‏

 
 
 
حافظ

کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی

بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی

فیض کاشانی

همین شعر » بیت ۱

کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی

بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی‏

سلمان ساوجی

چو بر طلول دیار حبیب بگذشتم

که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی

مجاوران دیار خراب را دیدم

در آن خرابه خراب و شکسته و باکی

به خاک رهگذار حبیب می‌گفتم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
ناصر بخارایی

بکشت چشم تو ما را از عین بی باکی

و ما ترحمنی غیر عینی الباکی

کرامت تو کند جنس خاک را عالی

لطافت تو دهد طبع آب را پاکی

اناس ترغب حرصا الی امانیهم

[...]

حافظ

کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی

بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی

بسا که گفته‌ام از شوق با دو دیدهٔ خود

أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟

عجیب واقعه‌ای و غریب حادثه‌ای

[...]

هلالی جغتایی

زهی شراب لبت مایه طربناکی!

نموده نرگس مستت هزار بی باکی

گذر بدامن پاکت نکرده باد صبا

کجا شکفت گلی در چمن بدین پاکی؟

بیک کرشمه، که کردی، هزار دل بردی

[...]

فیض کاشانی

کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی

بیا که بی‌تو به جان آمدم ز غمناکی‏

زمانه را نتوان دید بی‌امام زمان

فکیف حالک یا دهر! ایّ مولاکی‏

ز خاک پای تو داد آبروی لاله و گل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه