اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او رویِ نیاز است
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تَکَبُر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرمِ راز است
شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَمِ جانان
کوته نتوان کرد که این قِصه دراز است
بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی
رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است
در کعبهٔ کویِ تو هر آن کس که بیاید
از قبلهٔ ابرویِ تو در عینِ نماز است
ای مجلسیان، سوزِ دلِ حافظِ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر حافظ، شاعر به عشق و عشق ورزی اشاره دارد و میگوید که میکده (محل شرابخواری) برای او باز است، به دلیل اینکه او به درگاه محبت نیاز دارد. او توصیف میکند که چگونه خمهای شراب در حال جوش و خروشند و این نشاندهنده حقیقت عشق است، نه صرفاً یک مجاز. شاعر از احساس بیچارگی و نیاز خود به عشق صحبت میکند و میگوید که رازهایش را تنها با دوستش که محرم است، در میان میگذارد.
او از زیباییهای معشوقش میگوید، و اینکه داستان عشق میان او و معشوقش بسیار بلند و پیچیده است. همچنین به نمادهایی چون لیلی، مجنون و کعبه اشاره میکند و از سوز دل خود میگوید. در انتها، حافظ به شنوندگان خود توصیه میکند که از شمع بپرسند درباره درد و سوز دلش.
هوش مصنوعی: نعمت خداوند این است که درِ میکده به روی من باز است، زیرا من با دل و جان به سوی او نیاز دارم.
هوش مصنوعی: تمام خُمها در حال تلاطم و جنب و جوش هستند، زیرا درون آنها شرابی است که سرمستی به ارمغان میآورد و این حالتی که در آن قرار داریم، واقعیت است و نه خیال و توهم.
هوش مصنوعی: او همه چیزش سرشار از مستی و خودبزرگ بینی است، در حالی که ما جز ضعف، ناتوانی و نیاز چیزی نداریم.
هوش مصنوعی: رازهایی که نتوانستیم به دیگران بگوییم و نمیگوییم، باید با دوستی شریک شویم که او مایهی اعتماد و امانت است.
هوش مصنوعی: توضیح دربارهی زلفهای پیچیده و زیبای محبوبم را نمیتوان به آسانی انجام داد، زیرا این داستان بسیار طولانی و پیچیده است.
هوش مصنوعی: دل رنجور و غمزده مجنون به عشق لیلی است و زیبایی چهره محمود و نازکی کف پای ایاز به زیبایی و جذابیت او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چشمم را از همه چیز جدا کردهام و به زیبایی تو خیره شدهام.
هوش مصنوعی: هر کس که به کعبهٔ تو بیاید، در واقع در حال عبادت و نماز است، چون نگاهش به ابروی توست که به نوعی قبلهٔ او شده.
هوش مصنوعی: ای کسانی که در مجلس هستید، از شمع بپرسید که دلِ دردکشیده و رنجور حافظ چه سوز و گدازی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۱
اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
المنة لله که در میکده باز است
زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
استاد سید علی میرافضلی در مقالهٔ «دو شاعر همعصر: حافظ و حیدر شیرازی» منتشر شده در نشر دانش، پاییز ۱۳۸۲، شمارهٔ ۱۰۹ (قابل دریافت از این نشانی) با توجه به این که این شعر در دیوان حیدر بقال شیرازی نسخهبرداری شده به دست محمد نکساری در سال ۸۸۱ هجری قمری آمده است و این که دیوان حافظ بعد از وفات او توسط دیگران جمعآوری شده و گردآورندگان دیوان حافظ غفلتاً بعضی اشعار معاصران حافظ را که او در یادداشتهای خود نسخهبرداری کرده بوده (شاید به سبب مراودههایی که با آنان داشته) به نام او ثبت کردهاند اعتقاد دارد که این شعر به احتمال قوی از آن حافظ نیست و اصلاً از آن حیدر شیرازی است.
همین شعر » بیت ۶
بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی
رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
طغرل چه خوش است معنی این مصرع حافظ
رخساره محمود کف پای ایاز است!
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است
آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص
خود جان و جهان نغمهٔ آن پردهنواز است
عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند
[...]
المنة لله که در میکده باز است
زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است
از وی همه مستی و غرورست و تکبر
[...]
تا عشق توام بدرقه راه حجاز است
اندر حرم وصل دلم محرم راز است
احرام در دوست چو از صدق ببستیم
در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است
عمریست که از آتش سودای تو چون شمع
[...]
تا کوثر و فردوس ره دور و دراز است
وان عیش غنیمت که در میکده باز است
از ناز مران رخش پی قبل که هر سو
بر خاک ره افتاده سر اهل نیاز است
بنگر به حباب می گلرنگ که در دور
[...]
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است
در عشق اگر بادیهای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
سد بلعجبی هست همه لازمه عشق
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.