ماییم دل بریده ز پیوند و ناز تو
کوتاه کرده قصهٔ زلف دراز تو
تا ترکتاز هندوی زلف تو دیدهام
زنگی دلم ز شادی بی ترکتاز تو
هرگز نساخت در ره عشاق پردهای
کان راست بود ترک کج پرده ساز تو
سر در نشیب ماندهام از غم چو مست عشق
از شوق زلف عنبری سرفراز تو
گر بود پیش قامت تو سرو در نماز
آزاد شد ز قامت تو در نماز تو
خطت که آفتاب رخت را روان بود
زان خط محقق است که شد نسخ ناز تو
نی نی که هست خط تو سرسبز طوطیی
پرورده است از شکر دلنواز تو
شهباز حسن تو چو ز خط یافت پر و بال
طوطی گرفت غاشیهٔ دلنواز تو
هر روز احتراز تو بیش است سوی من
از حد گذشت شوق من و احتراز تو
از بس که هست در ره سودای تو طلسم
واقف نگشت هیچکس از گنج راز تو
چون از کسی حقیقت رویت طلب کنم
چون کس نبود محرم کوی مجاز تو
سر باز زن چو شمع به گازی فرید را
گر سر دمی چو شمع بتابد ز گاز تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ماییم دل بریده ز پیوند و ناز تو
کوتاه کرده قصهٔ زلف دراز تو
بالابلند عشوهگر نقشباز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
سیر از جفا نشد نگه عشوهساز تو
از جوی زخم آب خورد تیغ ناز تو
بنگر چه می کند مژه های دراز تو
آخر بگو، چه شد نگه دلنواز تو؟
در پرده حباب نگنجد شکوه بحر
افزون بود ز حوصله سینه، رازتو
غم نیست جان اگر برود در ره وفا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.