هر که را با سرِ زلفِ سیه افتد کارش
چون سیه کاران آشفته بود بازارش
دی ز کف برد دلم دلبر کی کز درِ حسن
سِجده آرند بتانِ چِگِل و فَرخارش
واعظ ار بیند یک بار دو چشمِ سیهش
وعظ یکسو نهد ، از عشق رود گفتارش
مفتی ار بیند خالِ لبِ لعلش ، یکسر
ز کف اندازد تسبیح و زِ سر دستارش
غارتِ عقل بُوَد دو رخِ چون سرخ گُلش
آفتِ هوش بُوَد دو لبِ شِکّر بارش
دوش با عشق بگفتم که ستایَمَش به شعر
بو که با شعر و غزل حیله کنم در کارش
عشق گفتا که به شعرش نتوان رام نمود
رام نتوانی کردن مگر از دینارش
ور تُرا نبود دینار یکی چامه سُرای
عیدِ قربان چو رسد همرهِ خود بردارش
رُو به دربارِ امیر آور و پس عرضه بدار
آن که بر چرخ همی طعنه زند دربارش
آن امیری که به پیشِ نظرِ همّتِ او
کوهِ زر چون پرِکاه است همه مقدارش
آن امیری که امیرانِ جهان بی اجبار
از بُنِ دندان فرمانبر و خدمتگارش
بحر جود و کرم و فضل و ادب میر نظام
آن که چون لؤلؤِ شهوار بُوَد گفتارش
آن امیری که پیِ طاعتِ او بی اکراه
دست بر سینه ستادند همه احرارش
هر که دشواری در دل بُوَدَش از زر و سیم
کفِ رادِ وی آسان کند آن دشوارش
بختِ بد خواهش خُفتست بد انسان که دگر
نفخۀ صور به محشر نکند بیدارش
خصمِ او نیز سرافراز شود اندر دهر
لیک آن دم که زندستِ اجل بر دارش
دشمنِ او که به تن سر بُوَدش بارِ گران
سبُک از تیغ شرربار نماید بارش
هر که او را به سخن سنجی تصدیف کند
طعنه بر گوهرِ رخشنده زند گفتارش
هست از مرحمت و تربیتِ حضرتِ میر
ایرج ار محکم و سنجیده بُوَد اشعارش
«بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و زیبایی میپردازد و احساسات عمیق شاعر را نسبت به معشوقش بیان میکند. شاعر به زلف سیاه و چهره دلربای معشوق اشاره میکند و از تأثیر جادوی آن بر دل و عقل خود سخن میگوید. عشق به قدری قوی است که واعظان و مفتیان نیز تحت تأثیر زیبایی او قرار میگیرند و از وظایف خود غافل میشوند.
سپس شاعر به قدرت و کرامت یک امیر بزرگ اشاره میکند، امیری که مورد احترام و اطاعت همگان است و آن را با جود و ادب میشناسند. شاعر به عظمت این امیر و تأثیرگذاری او در زندگی مردم میپردازد و متذکر میشود که حتی دشمنان او نیز باید در برابر قدرتش تسلیم شوند.
در نهایت، شاعر به تربیت و فیض امیر اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که زیبایی و هنر سخنوری از اوست و بدون او، این اشعار وجود نداشتند. این شعر به شکلی زیبا ترکیبی از عشق، زیبایی و قدرت را در خود جای داده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که درگیر زیبایی و جذابیت موی سیاه شود، حال و روزش مانند حال و روز افرادی خواهد بود که دچار پریشانی و آشفتگی هستند.
هوش مصنوعی: دیروز دلبر من دلم را گرفت، آن کسی که از در زیبایی خود، بتهای زیبا و دلفریب را به سجده میاندازد.
هوش مصنوعی: اگر واعظ یک بار چشمهای سیاه را ببیند، دیگر نصیحت را کنار میگذارد و از عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر مفتی (عالِم دینی) زیبایی لبانِ او را ببیند، تمام اعتقادات و برنامههایش را کنار میگذارد و از سر خودپنداری و سرسپردگی، به دورانی فراموششده میپیوندد.
هوش مصنوعی: دو چهره زیبا مثل گل سرخ، عقل و هوش را به تزلزل میاندازند. لبهای شیرین او هم نتیجه این جذابیت است که به عقل آسیب میزند.
هوش مصنوعی: دیشب با عشق صحبت کردم و به او گفتم که چقدر او را میستایم، به گونهای که میخواهم با شعر و غزل به نوعی او را فریب دهم و در کارهایش تأثیر بگذارم.
هوش مصنوعی: عشق گفت که نمیتوان با شعر او را به آرامش رساند و نمیتوان کسی را آرام کرد مگر با کمک پولش.
هوش مصنوعی: اگر تو یک دینار هم نداشته باشی، وقتی روز عید قربان فرا رسید، با خودت همراه ببر.
هوش مصنوعی: برو به نزد امیر و بعد آن شخصی را معرفی کن که به آسمان نیز اعتراض میکند و بر آن خشم میگیرد.
هوش مصنوعی: امیری که اراده و نیت او بسیار قوی است، حتی کوه طلا در برابر او مانند پر کاه به نظر میرسد و ارزشش به هیچ میرسد.
هوش مصنوعی: امیری که تمام فرمانروایان دنیا بدون هیچگونه فشاری از دل و جان به او احترام میگذارند و به او خدمت میکنند.
هوش مصنوعی: دریای بخشش و کرامت و نیکی و ادب، این فرمانروا همانند مرواریدی گرانبهاست که سخنانش درخشان و دلنشین است.
هوش مصنوعی: آن فرمانروا که مردم آزاد به خاطر اطاعت از او بدون هیچ فشاری و به میل خود، دست بر سینه نهادهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش سختی و دغدغهای داشته باشد، با ثروت و دارایی میتواند آن مشکل را آسان کند.
هوش مصنوعی: بدبختی موجب میشود که انسان از خواب غفلت بیدار نشود و دیگر نتواند صدای نفخۀ صور را در روز قیامت بشنود و به هوش بیاید.
هوش مصنوعی: دشمن او نیز در زمان خود به موفقیت میرسد، اما زمانی که ساعت مرگش فرا برسد، دیگر هیچ چیز او را نجات نخواهد داد.
هوش مصنوعی: دشمن او که به تنش فشار میآورد، با ضربههای تند و شدید، بارش را سبک میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر سخنرانیاش او را ستایش کند، در واقع به نقرهای که درخشان است، طعنه میزند.
هوش مصنوعی: اگر اشعار او محکم و اصولی باشند، آن را به حسن تربیت و لطف میر ایرج نسبت میدهند.
هوش مصنوعی: بلبل به لطف گل، صحبت کردن را یاد گرفته وگرنه این همه شعر و صحبت در منقار او نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
همین شعر » بیت ۲۰
«بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»
سرو را پای بگل می رود از رفتارش
واب شیرین ز عقیق لب شکربارش
راهب دیر که خورشید پرستش خوانند
نیست جز حلقه ی گیسوی بتم زنارش
هرکرا عقل درین راه مربّی باشد
[...]
گرچه جان می دهم از آرزوی دیدارش
جان نو داد بمن صورت معنی دارش
بنگر آن دایره روی و برو نقطه خال
دست تقدیر بصد لطف زده پرگارش
بوستانیست که قدر شکر و گل بشکست
[...]
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش
گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند
خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل
[...]
خواجه مستست، ببین در سر و در دستارش
لطف فرما و زمانی ز کرم باز آرش
بر سر کوی تو هر کس که رسد مست شود
گویی از باده سرشتند در و دیوارش
پیش رویت ز خجالت ننماید خورشید
[...]
گردش جام که زد صنع ازل پرگارش
سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش
سر ما و در میخانه ای که از رفعت قدر
سایه بر بام فلک می فکند دیوارش
نیست وجه من مخمور جز این دلق کهن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.