گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر مویی است گواه
گرچه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم
نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید
گرچه از خامی دل نامه سیاه آمدهایم
پرده بردار ز رخسار خود ای صبح امید
که سیه نامه چو شبهای گناه آمدهایم
رایت فتح ز انگشت شهادت داریم
گرچه در گرد نهان همچو سپاه آمدهایم
شب ظلمانی ما نامه سیه چون ماند
که به جولانگه آن روی چو ماه آمدهایم
سبز کن بار دگر مزرع بیحاصل ما
گرچه مستوجب آتش چو گیاه آمدهایم
هست امید که نومید ز غفران نشویم
ما که با هدیه مقبول گناه آمدهایم
جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب
که ز کوتهنظری بر لب چاه آمدهایم
رحم کن بر نفس سوخته ما یارب
که درین راه، عنانریز چو آه آمدهایم
نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب
با قد خم شده آخر همه راه آمدهایم
خوشهای چون مه نو قسمت ما خواهد شد
در تمامی به سر خرمن ماه آمدهایم
پاک کن از خودی آیینه خودبینی ما
که به درگاه تو از خود به پناه آمدهایم
این که در جامه زهدیم نه از دینداری است
که پی راهزنی بر سر راه آمدهایم
نیست انصاف نظر بسته گذشتن از ما
به امیدی به سر راه نگاه آمدهایم
صائب این آن غزل حافظ والا گهرست
که درین بحر کرم غرق گناه آمدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به گناهانی که در زندگی مرتکب شده، اعتراف میکند و از خداوند طلب بخشش و رحمت مینماید. او با زبان استعاره و نماد، به احساس ناامیدی و عجز خود اشاره میکند و به یادآوری ارزش امید در دل تاریکیها میپردازد. شاعر بر این باور است که با وجود تمام معصیتها، هنوز امید به بخشش و غفران الهی دارد. او از خدا درخواست میکند که در این در مسیر گناه و اشتباه، رحمت خود را شامل حال او نماید و او را از خودبینی و خودمحوری دور سازد. در نهایت، او نشان میدهد که با وجود تمام شکستها، هنوز به نور امیدی در زندگی و آینده اعتقاد دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه بار سنگین گناه را بر دوش داریم، اما مانند سنگی که در مسیر قرار دارد، ایستادهایم.
هوش مصنوعی: هر تار مویی از ما نشاندهندهی بدیهای ماست، حتی اگر در مورد اشتباهاتمان چیزی نگوییم، ولی باز هم ما به اینجا آمدهایم.
هوش مصنوعی: من از دریا به مانند عنبر انتظار ندارم، هرچند به سادگی و نادانیام، دست نوشتهای تیره و غمگین به جا گذاشتهام.
هوش مصنوعی: ای صبح امید، چهرهات را نمایان کن و پرده را کنار بزن، زیرا ما با گناهان خود مانند شبهای تیره و تار، به اینجا آمدهایم.
هوش مصنوعی: ما نشان پیروزی را با انگشت شهادت داریم، هر چند در گرد و غبار معرکه همانند یک سپاه پنهان آمدهایم.
هوش مصنوعی: شب تاریک و ظلمانی ما همچون نامهای سیاه است؛ اما اکنون ما در جایی آمدهایم که روی تو مانند ماه میدرخشد.
هوش مصنوعی: بار دیگر زمین ناکارآمد ما را سبز کن، هرچند که ما مانند گیاهان، مستحق آتش هستیم.
هوش مصنوعی: ما امیدواریم که در رحمت و بخشش خداوند ناامید نشویم، چرا که با وجود گناهانمان، به درگاهش هدایتی خوب و پسندیده آوردهایم.
هوش مصنوعی: ای کاش تو ما را زیر سایهی پاکی و صداقت خود نگهداری، زیرا ما به خاطر نادانی و دورنگری، در آستانهی خطر قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: ای خدا، بر دل سوخته و رنجور ما رحم کن، چراکه در این مسیر، با دلهای آکنده از افسوس و دردی مشابه آه، در حال حرکت هستیم.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که به خدمت ما بیایند و در کنار ما march کنند، چون با وجود اینکه مدتهاست که آمدهاند، هنوز کمرشان خم شده است.
هوش مصنوعی: خوشهای مانند ماه جدید نصیب ما خواهد شد و ما در تمامی این مراحل به جمعآوری ثمرات آمدهایم.
هوش مصنوعی: غم و خودبینی خود را کنار بگذار و از دل و جان به درگاه تو پناه میآوریم.
هوش مصنوعی: ما این گونه که در لباس زهد و پارسایی به نظر میرسیم، به خاطر دینداری واقعیمان نیست، بلکه به خاطر نیتهای ناپاک و سوء استفادهای است که در سر داریم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بیانصافی است که بدون توجه به ما و وضعیتمان، فقط به امیدی که در آینده به سراغمان خواهند آمد، از کنار ما بگذرید. ما در انتظاریم و برای دیگران در مسیر زندگی ایستادهایم.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که این غزل حافظ مانند گوهری باارزش است که در دریای بزرگی از بخشش و مهربانی غرق در گناهان شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟
که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمدهایم
همین شعر » بیت ۱۶
صائب این آن غزل حافظ والا گهرست
که درین بحر کرم غرق گناه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
[...]
گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
دست در دامن ملاح عنایت زدهایم
ما بدین بحر نه از بحر شناه آمدهایم
رقم جرم و گناه از صفحات عملم
[...]
ما به میخانه پی دفع گناه آمدهایم
یعنی از زهد ریایی به پناه آمدهایم
سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح
چو بگوییم پی حشمت و جاه آمدهایم
روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن
[...]
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
[...]
به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
همچو سیاره به دنباله ماه آمدهایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.